بارها جملات کلیشهای مثل این را شنیدهایم: پر شور و اشتیاق باش . رویاهاتو دنبال کن. به ندای درونت گوش بده، و حرفهایی تکراری شبیه به این که تقریبا حالا دیگر به جملاتی رایج در هر سخنرانی تبدیل شدهاند و هر جا میرویم همه فقط همین جملات همیشگی را میگویند.
اما در زندگی شغلی مردم، از هر ۹ نفر، ۵ نفر فاقد شور و اشتیاق هستند. یعنی از ۹ نفر، ۵ نفرشان شور و اشتیاقی در هیچ زمینهای ندارند. با این وجود وضعیت سخنرانیهای انگیرشی، هنوز تغییر خاصی نکرده و هنوز هم در تمام سخنرانیها و مقالات انگیزشی، این جملات تکراری بالا، مادهی اولیه و اجباری سخنران هستند که از بس گفته شده به جای انگیزه دادن، آزار دهنده شده.
اغلب مردم دارای این باور هستند که بله باید شور و اشتیاق خود را پیدا کنند اما راهکار عملی اش را نمیدانند. نمیدانند چطور باید شور و اشتیاق خود را کشف کنند. اگر آنها بفهمند چه چیزی باعث شور و اشتیاقشان میشود خود به خود همه چیز به طرز معجزه آسایی بر سرجایش قرار خواهد گرفت. ولی هنوز مشکل همچنان پابر جاست و اغلب مردم در مورد شور و اشتیاق خودشان هیچ چیز نمیدانند.
شور و اشتیاق را چگونه پیدا کنیم؟
مرکز تحقیقات جوانان در استنفورد، طی بررسیهای انجام شده بر روی سنین ۱۲ تا ۲۶ سال، به این نتیجه رسید که از هر ۵ نفر، فقط ۱ نفر میداند چه چیزی را دوست دارد و به چه هدفی میخواهد برسد و چطور باید به آن برسد و چرا باید برسد.
این تحقیق نشان داد که انسانها برای پیدا کردن شور و اشتیاق خود، نیاز به این دارند که روی یک کاری زمان بگذارند. تحقیقات نشان داده که شور و اشتیاق وقتی در اشخاص پدیدار میشود که آنها شروع به انجام کاری کنند و کشف کنند که بله این کار را دوست دارند و سپس بر روی بیشتر شدن اشتیاق خود تلاش کنند. در واقع شور و اشتیاق تا قبل از انجام کاری پدیدار نمیشود فقط بعد از انجام کار هست که یا پدیدار میشود یا پدیدار نمیشود.
به عبارتی دیگر، شور و اشتیاق بر آمده از طراحی یک کار خوب است نه اینکه باعث یک کار خوب باشد. مردم وقتی متوجهی شور و اشتیاق خود میشوند که شروع به انجام دادن آن کار کنند و ببیند چه حسی در آنها تشدید میشود.
باید بدانیم که زندگی یک اتفاق یکهویی نیست،بلکه یکسری تجربه است. لحظه های خوش با طراحی از قبل انجام شده به دست میآیند. زندگی لذت بردن از تجربه هاست. نه لذت بردن از نتیجه ها.
زندگی ما تصویری است از انعکاس تمام تجربه های ما.
تجربهی شکست هایی که به ما درسهای مهمی میآموزند.
تجربهی لحظههای سختی که باعث قوی ترشدن ما میشوند و باعث میشوند خودمان را بهتر بشناسیم.
تجربهی موفقیت ها و رضایت مندی هایی که بدست می آوریم.
برای بدست آوردن یک مهارت در یک زمینهی کاری، نیاز است که هزاران ساعت زمان برای آن کار بگذاریم. بایستی شروع به مطالعه کنیم تا دانش خود را در آن زمینه بالا ببریم. شاید در طول مطالعه، مقاله های بسیاری باشند که باعث کمک به ما در یادگیری آن مهارت شوند و شاید هم مقاله هایی باشند که فقط به تمسخر نوشته شدهاند اما در هر دو حالت، شما نکات مهم را خواهید آموخت.
مسئله این است : گذاردن زمان برای آنچه که دوست داریم.
و اینجاست که دوباره سوال اول تکرار میشود : شور و اشتیاق شما در چیست؟
اگر مشغول به سرچ در مورد واژهی شور و اشتیاق شوید، احتمالا اینطور متوجه میشوید که شور و اشتیاق یعنی یک احساسی قوی در فرد که به سختی قابل کنترل است. حسی که فرد را به سمت آنچه به آن شورو اشتیاق دارد، میکشاند.
البته ناگفته نماند که این حس همیشگی نیست و مثل بقیهی حسهای ما میتواند در زمانهای مختلف تفییر کند. وقتی این نکته را متوجه شوید، خواهید فهمید که گاهی ایجاد تغییر در زندگی و رفتن از یک شاخه به شاخه ای دیگر، ضروری است . چون شور و اشتیاق ما عوض شده است. و این یعنی کشف خود. یعنی اینکه شما الان چه کسی هستید و چه میخواهید. فهم این مورد، باعث تاثیرات شگفت انگیزی در زندگی شما میشود. و این فهم ، یک روند همیشگی است. یک جریان است. ادامه دارد. بایستی از این روند لذت ببرید و همچنان کنجکاونه در مسیر زندگی حرکت کنید و همواره چیزهایی جدید را امتحان نمایید.
ترجمه اختصاصی مجله قرمز از مقاله Aman Gour
منبع : medium