آنچه ما از آرنولد شوارتزینگر میدانیم این است که او یکی از معروفترین بازیگران هالیوود است. یک چهرهی سرشناس که بعنوان فرماندار کالیفرنیا نیز انتخاب شده بود. اما او چطور توانست به این جایگاه برسد؟ در ادامه قوانین آرنولد شوارتزینگر را که خودش برای خودش وضع کرده و رعایت کرده است را بررسی میکنیم.
قانون شماره یک آرنولد شوارتزینگر
– هدف داشته باشید
اولین قدم در راه موفق شدن این ست که هدفتان چیست و اصلا به کجا میخواهید بروید. داشتن یک چشم انداز برای موفق شدن در هر جنبهای از زندگی، ضروری است. اگر ندانید به کجا میخواهید فقط پرسه میزنید و در آخر هم به نتیجه خاصی نمیرسید. شبیه به این است که شما بهترین کشتی یا هواپیمای دنیا را داشته باشید اما ناخدا یا خلبان نداند کجا میخواهد برود و هی بی هدف دور خودش بچرخد.
آرنولد شوارتزینگر میگوید اگر بخواهید به چشم اندازی که دیگران برای شما در نظر گرفته اند برسید باز هم به این معناست که خودتان هیچ چشم اندازی ندارید. او میگوید بعد از جنگ جهانی دوم استرالیا را دوست نداشت و دلش میخواست از آن سرزمین بیرون برود. اما چشم اندازی که پدر و مادر آرنولد شوارتزینگر برایش در نظر گرفته بودند، ماندن در همانجا و داشتن یک زندگی شبیه خودشان بود. آنچه آرنولد از زندگی میخواست چیز دیگری بود. او اعتقاد داشت زندگی به او یک امتیاز ویژه بخشید و باید از این هدیهای که به او داده شده استفاده مثبت نماید. او دقیقا میدانست چه میخواهد.
اگر هدف و چشم اندازی داشته باشید تمام سختیها برایتان آسان خواهد شد. در غیر این صورت آسانترین شغل را هم که داشته باشید عذاب آور خواهد بود. اکثریت مردم اصلا نمیدانند چه میخواهند. بی هدف فقط در جاده زندگی پرسه میزنند. در آمریکا ۷۴در صد از مردم از شغلی که دارند بیزارند. این مسئله در اروپا نیز صادق است. در تمام کشورها اکثریت مردمانش نسبت به شغلی که دارند، بی علاقهاند. اکثر مردم به شغلشان بعنوان یک کار طاقتفرسا نگاه میکنند نه بعنوان کاری که دوست دارند و از آن لذت میبرند.
آرنولد شوارتزینگر میگوید من در باشگاه، مشغول بدن سازی بودم و گاه تا شش ساعت در روز تمرین میکردم اما با وجود خستگی مفرط، هرگز لبخند از لبهایم دور نمی شد. اما دیگرانی که خیلی کمتر از من تمرین میکردند از فرط خستگی، اخمو و ترشرو میشدند. در حالیکه من نمیتوانستم برای برداشتن وزنهی ۵۰۰ پوندی بعدی صبر کنم و یا آنقدر اشتیاق داشتم که نمیتوانستم برای شکستن رکورد قبلی خودم صبر کنم، دیگران به ساعت نگاه میکرند که زودتر از آنجا بروند.
آرنولد شوارتزینگر در سن ۲۰ سالگی در مسابقات مردان آهنین شرکت کرد و نفر اول شد و دلیلش هم این بود که سالهای سال این هدف را در سر میپروراند.
قانون شماره دو آرنولد شوارتزینگر
– از شغلتان لذت ببرید
مهم نیست چه شغلی دارید هر کاری که انجام میدهید از آن لذت ببرید. شغلتان را برای خودتان تبدیل کنید به یک سرگرمی مورد علاقه نه به یک کار طاقتفرسا. برای خودتان اهدافی را مشخص کنید و هر روز یک قدم به سمت آن چشم انداز گام بردارید.
قانون شماره سه آرنولد شوارتزینگر
– به نظرات دیگران کاری نداشته باشید
به دیگرانی که سعی در انتقادهای غیرسازنده و خاموش کردن شعلهی اشتیاق شما دارند گوش ندهید.
آرنولد شوارتزینگر میگوید من هر کاری که میخواستم انجام دهم، تعداد زیادی از اطرافیانم میگفتند نه این کار را نکن غیرممکن است. اما گوش من واژههای غیرممکن را ((ممکن)) میشنید. نشدنیها را شدنی میشنید و چنین بود که دیدگاههای منفی دیگران را برای خودم تبدیل به نگاه مثبت میکردم. وقتی آنها میگفتند نه، گوشهای من واژهی بله را میشنید.
نلسون ماندلا میگوید: تمام غیرممکنها با انجام دادنشان، امکانپذیر میشوند. شما میتوانید آن شخصی باشید که غیرممکنها را امکانپذیر میسازد.
قانون شماره چهار آرنولد شوارتزینگر
– دست به عمل بزنید
برای انجام شدن یک کار، هیچ معجزهای وجود ندارد جز اینکه دست به اقدام بزنید. بلند شوید حرکت کنید کار کنید و انجام دهید. اگر برخی ها بگویند من برای فلان کار خیلی علاقه دارم اما به اندازه کافی وقت ندارم که آن کار را انجام دهم، در واقع هیچ علاقهی واقعی در کار نیست.
فرض کنید شما دوست دارید فلان کتاب را بخوانید. نیازی نیست یک روزه آن کتاب را تمام کنید، کافیست فقط روزی یکساعت برایش وقت بگذارید و هر روز فقط چند صفحه از کتاب را بخوانید. روزها که میآیند و میروند چشم باز میکنید میبینید کتاب به انتها رسیده. به همین سادگی. هر روز یک قدم کوتاه.
اگر خیلی پرمشغله باشید و روزانه فقط ۵ یا ۶ ساعت وقت اضافه داشته باشید میخواهید با این وقت اضافه چه کنید؟ با تلفن حرف بزنید؟ تلویزیون تماشا کنید؟ خب بله اگر هدفی نداشته باشید حتما هر چه وقت اضافه دارید را یکجوری وقتکشی میکنید اما اگر یک چشم انداز داشته باشید، از این فرصتهای اضافه در روز استفاده خواهید کرد هرچند کم و کوتاه باشند.
آرنولد شوارتزینگر میگوید وقتی من به آمریکا آمدم هم باید به کالج میرفتم هم روزی ۶ ساعت به باشگاه میرفتم و هم بعنوان کارگر ساختمانی کار میکردم چون باید مخارج زندگی را از یکجایی در میآوردم. بعد از همهی اینها، هفتهای چهار بار، شبها از ساعت ۸ تا ۱۲ شب به کلاسهای بازیگری میرفتم. در تمام این مدت حتی یک دقیقه هم در زندگیام نبود که بخواهم آن را هدر دهم. این چیزی ست که بسیاری از مردم نمیدانند و فقط مرا در فیلمها دیدهاند و فکر میکنند یک شبه این راه صدساله را طی کردهام.
قانون شماره پنج آرنولد شوارتزینگر
– نسبت به خودتان تردید نداشته باشید
تردید داشتن نسبت به خود، بسیار خطرناک است. اینکه دیگران به شما تردید داشته باشند مهم نیست اما خودتان نباید این تردید را نسبت به خود داشته باشید. اگر به خودتان شک داشته باشید آنگاه مجبورید یک هدف دوم نیز برای خودتان انتخاب کنید و این یعنی نرسیدن به آنچه که واقعا میخواهید. چرا که تمام فکر و ذهنتان مشغول هدف دوم میشود و آهسته آهسته از هدف اول خودتان دور میشوید.
داشتن هدف دوم، به این معناست که شما خیالتان را بابت نرسیدن به هدف اول از همان ابتدای کار راحت کردهاید و همین خیال راحت یک سم خطرناک است. تنها دلیلی که اکثر مردم برای خودشان هدف دوم انتخاب میکنند این است که از شکست خوردن میترسند.
قانون شماره شش آرنولد شوارتزینگر
– از شکست نترسید
اگر طرز فکر خود را نسبت به شکست عوض کنید و باور داشته باشید شکست، بخشی از پروسهی موفقیت است، آنگاه هرگز نگران شکست خودن نخواهید بود بلکه برایتان عادی میشود. باور کنید شکست خوردن چیز بدی نیست. فقط هنگامی بد میشود که پس از شکست خوردن، دوباره تلاش نکنید. کسی که بعد از شکست، دوباره تلاش نمیکند یک بازنده است. اما کسی که تلاشش را از سر میگیرد هنوز بازنده نشده و یعنی برنده است.
برندهها همیشه شکست میخورند اما دوباره بلند میشوند. آنها در موقعیت شکست، یخ نمیزند بلکه یخها را میشکنند و دوباره مشغول به کار میشوند.
ترجمه و تالیف اختصاصی مجله قرمز
منبع: Alpha Leaders
آرنولد عشق
یک انسان واقعی و کامل
خیلی عالی بود