اصولا در آغاز سال پر از انگیزه هستیم. سال نو را به گونه ای شروع میکنیم که پر از تصمیم های جور واجور هستیم که فلان میکنیم و بهمان. اما واقعا این تصمیم ها و انگیزه های آنها، تا چه مدت زمانی پا برجا باقی میمانند؟ یک هفته ؟ یک ماه ؟ شش ماه ؟ تمام طول سال ؟
وقتی به قلب خود رجوع کنیم، خیلی خوب پاسخ این پرسش را مییابیم که این انگیزه دادن ها تا چه حد ماندگار بودهاند. شما میخواهید تندرست باشید اما از خوردن غذاهای ناسالم پرهیز نمیکنید! انگیزه این را دارید که اندامی مناسب داشته باشید اما حاضر نیستید برایش عرق بریزید. قصد دارید پولهایتان را پس انداز کنید اما آنقدر انگیزه ندارید که دست از خرید چیزهایی که با آنها نیاز ندارید بردارید. میخواهید در کارتان موفق باشید اما حاضر نیستید سختی ها را تحمل کنید چرا که هنوز انگیزه ی کافی ندارید.
آیا ما واقعا برای دادن انگیزه به خودمان اینقدر ضعیف هستیم؟ پاسخ هم بله است هم نه!
اگر کارهای تحمیلی انجام میدهید، در واقع انگیزه ندارید
وقتی در مورد انگیزه به خودمان حرف میزنیم، داریم درباره “خودمان” حرف می زنیم، و نه هیچ شخص دیگری. اگر شما در حال انجام کارهای تحمیلی از سوی دیگران هستید و نه انجام خواسته های قلبی خودتان، در واقع قادر نخواهید بود چیزهایی که دوست دارید را دنبال کنید چرا که انگیزه ندارید. اگر والدینتان از شما میخواهند پول در بیاورید و شما دارید اینکار را برای آنها انجام میدهید اصلا شبیه به این نیست که خودتان دارای انگیزه پولدار شدن باشید و بخواهید به سختی کار کنید تا در آمد بالایی داشته باشید.
مطمئن نیستید چه کاری میخواهید انجام دهید
یک سال جدید مبهم و با اهداف نامشخص، در تاریکی محو می شود. نداشتن یک هدف کاملا واضح، دلیلی است که اغلب ما را دچار کمبود انگیزه میکند. اگر بگویید میخواهم پول بیشتری به دست آورم، نمیتوانید فقط حرفش را بزنید بلکه باید برایش برنامه ریزی کنید. کارها با معجزه انجام نمیشوند. بدون داشتن برنامه ریزی روشن، شما شبیه به دوندهای هستید که در زمینی میدود که هیچ انتهایی ندارد. نداشتن هدف مشخص، باعث می شود به راحتی تسلیم شرایط شوید. وقتی در میانه ی راه هستید و هیچ بارقهی امیدی نمی بینید انگیزه ای برای ادامه دادن ندارید چون هدفتان مبهم است.
برای تغییر آماده نیستید
جمله ی معروف ” فردا انجامش میدم” مال آدمهایی که است که فاقد انگیزه کافی هستند. شاید هم زیادی خوش بین هستیم و فکر میکنیم همه چیز میتواند تا فرداها برای ما صبر کند. شاید سالهاست قصد دارید وزنتان را کم کنید اما پس از سالها که تصمیم گرفتهاید بالاخره اینکار را عملی سازید، متوجه می شوید دچار بیماری قند شده اید. آدمها وقتی واقعا دست به تغییرات میزنند که خودشان را لبهی تیغ ببینند. اما شما اینطور نباشید و برای تغییر آماده باشید.
بذار به حال خودم باشم
برخی از آدمها نیز به این دلیل دارای کمبود انگیزه هستند که به آنها آموزش داده نشده است که خودشان می توانند به خودشان انگیزه بدهند. اما لطفا ناامید نشوید. انگیزه دادن به خود، یک مهارت بسیار مهم در زندگی است که همهی ما نیاز داریم یاد بگیریم و آنرا درخود پرورش دهیم. کسانی که قادر هستند خود و دیگران را انگیزه بدهند، هر کاری را بهتر از بقیه انجام میدهند. وقتی با یک امر سخت و طاقت فرسا مواجه می شوید، بایستی قادر باشید به جای تنبلی و از زیرکار در رفتن، خودتان را انگیزه دهید. دارا بودن مهارت انگیزه دادن به خود، باعث سختکوشی شما شده و بر ساکن بودن شما غلبه میکند. به یاد بیاورید دفعات بیشماری را که به باشگاه رفتهاید تا وزن کم کنید یا تصمیم گرفتهاید پولهایتان را پس انداز کنید اما نتوانسته اید. چه حسی در این مورد دارید؟ شاید حسی شبیه به شکست و ناامیدی. این حس خوبی نیست اما اگر بتوانید به خودتان انگیزه بدهید و کاری را تا به انتها انجام دهید، آن وقت است که حس بسیار خوبی بدست خواهید آورد. احساس غرور و افتخار همراه با سرخوشی و لذت.
بررسی کنید چه چیزی به شما انگیزه میدهد
برای اینکه به خودتان انگیزه بدهید ابتدا بایستی ببینید چه چیزهایی به شما انگیزه میدهد. هر چند بایستی یکراست به سمت هدف بروید اما گاهی نیاز است مدتی را مکث کنید تا به خودتان نیروی انگیزه تزریق کنید.
به طور کلی دو نو ع انگیزه بخشی وجود دارد. یک : درونی، دو: بیرونی
درونی : انگیزه بخشی درونی از طریق داشتن ساعاتی خوش، لذت بردن، جذب شدن به سمت هدف و ایجاد چالش برای خود، می تواند رخ دهد.
بیرونی : دستیابی به پاداش، پول یا نمرات خوب میتوانن انگیزه هایی باشند که از بیرون برای خودمان ایجاد کرده ایم.
اگر انگیزه ی شما بیرونی ست، سعی کنید آنرا به نحوی در هدف خودتان جای دهید. به هدفتان شکل بدهید، بررسی کنید ببینید که مثلا چه نوع پاداش یا جایزهای را می توانید در مسیر رسیدن به هدفتان به دست آورید یا مثلا بررسی کنید ببینید همانطور که در راستای هدفتان گام بر میدارید چگونه میتوانید درآمد هم کسب نمایید.
استفاده از روش چهار مرحله ای اسکات گلر (Scott Galler)
“اسکات گلر” استاد روانشناسی دانشگاه ویرجرنیا، یک این روش چهار مرحله ای را معرفی نموده:
الف : شایستگی/ ب : نتایج/ ج : انتخاب/ د : اجتماع
شایستگی:
ابتدا از خودتان دو تا سوال مهم بپرسید: آیا مطمئنید میتوانید اینکار را انجام دهید؟ و آیا این همانی ست که میخواهید؟ اگر پاسخ به هر دو سوال مثبت باشد، در واقع شما شایسته ی انجام اینکار هستید و این شایستگی به شما انگیزه میدهد.
شاید به نظر بدیهی بیاید، اما این روش بر اساس بررسی بر روی “خودکارآمدی” خودتان بنا شده است. اگر باورتان بر این نباشد که قادر به انجام آن کار هستید و اگر فکر کنید این آن کاری نیست که بخواهیدش، هیچ دلیلی برای انجامش وجود ندارد و کارآمدی شما از بین میرود.
اگر پاسخ به سوال اول مثبت باشد اما در مورد سوال دوم تردید داشته باشید، این تردید باعث می شود در نیمه های راه بایستید و به خودتان بگوید “نه این کار فایده ای نداره!” و اینجاست که تسلیم میشوید. مسئله اینجاست که مهم نیست آیا واقعا میتوانید آن کار را انجام دهید یا نه، بلکه مهم این است که باور داشته باشید که بله میتوانید انجامش دهید. و این چیزی ست که شما را سرپا نگه میدارد که تا به آخر ادامه دهید.
نتایج :
دوباره سوال دیگری مطرح میشود که : آیا این کار ارزش انجام دادن دارد یا نه؟
از زمانی که به دنیا آمده اید تا همین حالا، هر کاری که در زندگیتان انجام داده اید به این دلیل بوده که خودتان خواستهاید انجامش دهید. نوزادان وقتی گرسنه میشوند و غذا میخواهند گریه و زاری میکنند، همانطور که کودکان در مدرسه برای به دست آوردن نمرات بهتر، سخت تلاش میکنند. وقتی باور داشته باشید که در حال انجام کاری هستید که ارزشش را دارد حسابی مصمم میشوید که آنرا انجام دهید. اگر تمام مزایا و معایب آن کار را بررسی کنید و به این نتیجه برسید که انجام آن کار همچنان ارزشش را دارد، به جای تمرکز بر معایب، بر مزایای آن تمرکز نمایید. به این صورت انگیزه ادامه دادن کار را دارید.
انتخاب:
اگر استقلال و قدرت انتخاب داشته باشید، خیلی بهتر میتوانید کارها را انجام دهید. زمانی که بچه بودید را به خاطر بیاورید که صبح زود باید بیدار میشدید و با عجله کارهایتان را میکردید و به مدرسه میرفتید. الان چه تصوری از رفتن به مدرسه دارید؟ مجورید به مدرسه بروید یا مایلید به مدرسه بروید؟
در گذشته رفتن به مدرسه یک الزام بود، اما حالا یک انتخاب و فرصت جدید است. هر چند بسیاری از ما با نمرات خوبی نیز مدرسه را تمام کرده ایم اما در آن موقع تصورمان بر الزام بود نه انتخاب. پس اگر میخواهید کاری را انجام دهید آنرا نه بر اساس الزام دیگران، بلکه فقط برای خودتان انجام دهید. اگر میخواهید رژیم غذایی سالم بگیرید به این فکر نکنید که چون دکتر گفته، باید انجامش دهم. بلکه آنرا برای خودتان انجام دهید نه برای خوش آیند دیگران.
اجتماع:
حمایت از طرف جامعه مهم است. کسانی که این درک را دارند آدمهایی هستند که هم به خود و هم به دیگران انگیزه می دهند. اینها آدمهای قابل اعتماد تری هستند نسبت به کسانی که بر عکسش عمل میکنند. این یک حقیقت است که توانایی ما انسانها محدود است. همه ی ما دارای ضعف هایی هستیم و وقتی کارها سخت می شود بهتر است کسی باشد که به شما شهامت دهد و یادآوری کند شما قوی هستید. اگر خسته شدهاید و انگیزه خود را از دست داده اید، نیاز است کسی به شما یادآوری کند که چرا از ابتدا شروع به انجام این کار کرده اید؟ همه ی ما به کمک دیگران احتیاج داریم که دوباره بتوانیم به خودمان باور بیاوریم. سعی کنید به انسانهای پیرامونتان انگیزه بدهید و از گروه آدمهای سمی خارج شوید.
ترجمه اختصاصی مجله قرمز از مقالهی Sheba Leung