آگاهی کامل ، شبیه به پوست بدن است. پوست بدن در واقع یک لایه‌ی محافظتی ست که از اعضا و جوارح داخلی بدن در مقابل ورود میکروبها محافظت می‌‌نماید. آگاهی کامل نیز مانند پوست است که نبودنش باعث آسیب دیدن ذهن ما خواهد شد. ما بدون داشتن آگاهی کامل در رابطه‌هایمان در هر سطحی و با هر شخص یا اشخاصی باشد،  دچار مسمومیت ذهنی و جسمی‌‌ می‌‌شویم.

خیلی راحت، حتی وقتی در حال رانندگی در سطح شهر هستیم این اتفاق برای ما رخ می‌دهد. انواع و اقسام تابلوهای تبلیغاتی، چشم ما را نشانه می‌‌گیرند و چشم ما را مجبور می‌‌کنند که مصرف کننده‌ی آنها باشد حتی در حد یک نگاه.  هنگام رانندگی در سطح شهر، صداهای مختلفی می‌‌شنویم، حتی ممکن است خودمان حرفی بزنیم که باعث پراکندن انرژی‌های مسموم در محیط اطرافمان شود.

اینجاست که داشتن آگاهی کامل ذهنی، بر روی ورودی‌ها و خروجی‌های مغز،  بسیار دارای اهمیت است.  هنر برقراری ارتباط، چیزی ست که این بخش ها را نیز در بر می‌‌گیرد. ما می‌‌توانیم در عین حالیکه به فردیت خودمان تخطی نشود،  با داشتن آگاهی کامل ، با دیگران در ارتباط قرار بگیریم و برای خودمان و دیگران منبع شادی و انرژی مثبت باشیم.

 

  • هیچ رابطه‎ای بدون غذای مناسب، دوام نخواهد آورد 

آگاهی کامل

آگاهی کامل داشتن در ارتباطات باعث ایجاد آزار کمتر می‌‌شود چرا که بسیاری از ما بابت ارتباطاتمان دچار رنجش‌ می‌‌شویم مثلا احساس می‌‌کنیم شخص مقابل ما را درک نمی‌‌‌کند به خصوص اگر ارتباط، یک رابطه‌ی عاشقانه باشد این احساس رنجش شدیدتر خواهد بود.

نباید فراموش کنیم در هر رابطه‌ای که هستیم،  باید هر دو طرف رابطه از آن تغذیه کنند. این غذا از کجا می‌آید؟ ین غذا را خودمان به رابطه می‌دهیم.  به بیانی دیگر  هر رابطه ای احتیاج به غذا دارد تا بتواند همچنان به حیات خودش ادامه دهد. مثل هر موجود زنده‌ی دیگری.

بنابراین بایستی نسبت به غذایی که به طرف مقابل پیشنهاد می‌‌دهیم آگاهی کامل داشته باشیم، غذایی را به رابطه بدهیم که باعث ارتقا و رشد آن باشد. همه چیز از جمله عشق، نفرت، رنجش و هر احساس دیگری برای ادامه دار بودن، نیازمند است که دائما تغذیه شود. اگر یک رابطه را با هر کدام از این عواطف تغذیه نمایید، رابطه نیز همان شکل را به خود می‌‌‌گیرد. رنجش در یک رابطه وقتی به طور دائم وجود دارد که یکی از طرفین، یا هر دو طرف مرتبا در حال دادن این غذا به رابطه هستند.

هر زمانیکه ما با آگاهی کامل صحبت نکنیم و مراقب گفته‌هایمان نباشیم در واقع داریم موجبات رنجش خودمان و محیط و آدمهای دوروبرمان را فراهم می‌‌کنیم.

ولی با داشتن آگاهی کامل می‌‌توانیم به طور عمیق نگاه کنیم و ببینیم دلیل و ریشه‌ی یک رنجش از کجا نشات گرفته است و چه غذایی به خورد این رابطه داده شده که باعث شده است در یک حالت رنجش باقی بماند.  با پیدا کردن منبع رنجش می‌‌توانیم این آذوقه‌ی غذایی را قطع کنیم و پس از مدتی شاهد این خواهیم بود که رنجش ما،  آرام آرام کمرنگ‌تر و کمرنگ‌تر خواهد شد.

نداشتن آگاهی کامل در روابط عاشقانه منجر به این خواهد شد که یک رابطه‌ی بسیار غلیظ عاشقانه به مرگ منتهی شود،  آنهم فقط به این خاطر که ما غذای نامناسبی را به خورد آن رابطه‌ می‌‌‌دادیم.  وقتی یک رابطه‌ی عاشقانه با عشق تغذیه نشود، سرانجامی‌‌ به  جز مرگ عشق ندارد. اما گفتگو نمودن در این مورد می‌‌تواند دوباره آنرا زنده نماید به شرطی که آگاهی کامل داشته باشیم چطور باقی مسیر را باید طی کرد.

 

 

  • آگاهی کامل در رابطه چیست؟ 

آگاهی کامل

هر فکری که در سر  یا در قلبتان می‌‌گذرانید  یا به اصطلاح زبان چینی،  هر فکری که در دل دارید، همان غذایی ست که رابطه‌ها را تغذیه می‌‌کند.  وقتی تفکرات شما،  شامل بدبینی، خشم، ترس، عصبانیت و غضب باشد، این تفکرات مانع از رشد رابطه می‌‌شوند و  اینها چیزی نیستند که باعث تغذیه‌ی مناسب شما و افراد دیگر آن رابطه باشند.

اگر هر رابطه‌ای به سمت سخت شدن و مشکل تر شدن پیش برود به این دلیل است که ما قضاوت و خشم خود را وارد آن رابطه نموده‌ایم و به عبارتی آن رابطه را با غذای سمی‌‌، مسموم کرده‌ایم و از سویی دیگر با دلسوزی و مهر تغذیه نشده‌ایم.

 

 

  • راه حل چیست؟ گفتمان مهرورزی

ما بایستی بتوانیم به گفتمان جدیدی برسیم به نام گفتمان مهرورزی. تمام ارتباطات ما شبیه به گلهای یک باغ هستند که برای شاداب ماندن و زنده بودن، نیاز به رسیدگی مناسب دارند و رسیدگی مناسب یعنی گفتمان مهرورزی به صورت دائم و همیشگی.

خیلی ساده است. تصور کنید یک گیاه شاداب را که فقط بعد از یکی دو هفته عدم رسیدگی، پژمرده می‌‌شود در صورتیکه اگر رسیدگی مناسب داشت به این صورت در نمی‌‌آمد. روابط ما نیز برای داشتن سلامت، بایستی تغذیه‌ی مناسب  و دائمی شوند و اینجاست که آگاهی کامل از این مسئله مهم است.

خانمی‌‌ در کنار ساحل نشسته بود و در تمام مدت گریه می‌‌کرد. به سمتش رفتم و با او کمی‌‌ صحبت کردم. بعد از تمام شدن حرفهایمان سراغ همسرش رفتم و به او گفتم دوست من، گل شما به آبیاری نیاز دارد. سپس با او در مورد گفتمان مهرورزی صحبت کردم و به او گفتم شاید گاهی اوقات ما به شخصی نیز داریم که یادمان بیاورد باید مهرورزی به طور دائم باشد.

وقتی آن مرد متوجه‌ی این قضیه شد، همسرش را برای رانندگی در اطراف شهر بیرون برد. شاید مدت زمانی که باهم در ماشین دور می‌‌زدند در حد یک ساعت و خورده‌ای بود اما آن مرد با داشتن آگاهی کامل،  تمام مدت در حال آبیاری گلی بود که داشت پژمرده می‌‌شد.  وقتی آنها برگشتند روحیه‌ی زن، به طور کامل متحول شده بود از چهره‌اش می‌‌شد شادی و لذت را خواند. مهم‌تر اینکه بهبود رابطه‌ی بین زن و مرد باعث شده بود فرزندانشان نیز از  آن بهره‌ی مثبت ببرند و خوشحال باشند.

پس ببینید که فقط در یک عرض یک ساعت، تا چه حد می‌‌توان خودتان و شخص دیگری را که با او ارتباط دارید متحول نمایید آنهم فقط با گفتمان مهرورزی یا به بیانی دیگر با آبیاری و رسیدگی به گل‌های زندگی‌تان.

اگر امتحان کنید خودتان متوجه خواهید شد که این یک سخنان فقط در حد تئوری نیستند بلکه کاملا عملی و واقعی هستند.


ترجمه اختصاصی مجله قرمز از  بخشی از کتاب The Art of Communicating

نویسنده: Thich Nhat Hanh