اگر به دنبال لذت بردن از یک ترس واقعی هستید. این پنج داستان ترسناک و واقعی، فرصتی برای نزدیک شدن به بعضی از داستانهایی در مورد اشباح ترسناک است.

داستان ترسناک شماره ۱: دهکده کیشیلیوو صربستان داستان ترسناک خون آشامی

این روستای دورافتاده که کمتر از ۸۰۰ نفر در آن ساکن هستند، یک داستان ترسناک در مورد شبحی خون آشام وار دارد. بله. برخی از افسانه‌های خون آشام‌ها واقعا درست هستند. در سال ۱۷۲۵، یکی از ساکنان آن به نام پتار پلوگوویتس، فوت کرد و هشت روز بعد، نه مرگ رخ داد. در مورد این نه نفر که مردند، گفته شده که آنها در رختخوابشان توسط پلوگوویتس کشته شده اند. کشیش و مقامات برای تحقیق در مورد روستای کیشیلیوو عازم آن منطقه شدند و تقریبا ۴۰ روز پس از مرگ پلوگوویتس، قبر او را نبش قبر کردند و با موضوع بسیار عجیبی مواجه شدند که تا آن زمان کسی به چشم ندیده بود. ریش و ناخن او هنوز در حال رشد بود و نشانه‌هایی از پوست جدید وجود داشت. هنگامی که یک میخ را در بدن او فرو کردند، گزارش شد که خون تازه‌ای از دهان و گوش‌هایش به بیرون فوران می‌کرد، فریاد وحشتناکی بوجود آمد و پوست او سیاه شد. در آن لحظه قتل‌ها متوقف شد.

داستان ترسناک شماره ۲: شهر ممنوعه چینداستان ترسناک ارواح شهر ممنوعه

شما ممکن است با بعضی از شهرهای ارواح در جهان آشنا باشید، اما این شهر زیبا و گسترده در پکن با نام شهر ممنوعه، که از ۹۸۰ ساختمان در فضایی ۱۸۰ هکتاری تشکیل شده است، یکی از نمادهای شناخته شده کشور چین است. از قرن ۱۵ تا اوایل قرن بیستم، امپراطوران چین در آنجا زندگی می‌کردند، اما اکنون شایعه شده است که توسط ارواح پادشاهان خالی از سکنه شده است. در زمان امپراطوری یونگ، در سال ۱۴۲۱ وی دستور داد که نزدیک به ۳۰۰۰ نفر از خانمهایی که در حرمسرای پادشاه در شهر ممنوعه زندگی می‌کردند را به قتل برسانند زیرا او فکر می‌کرد که با یک زن مسموم در ارتباط است. او بعضی از معشوقه‌های مورد علاقه خود را نگه داشت، اما در روز مراسم تشییع جنازه، ۱۶ زن فاحشه با بندهای سفید ابریشمی به دار آویخته شده بودند. در سالهای اخیر در شهر ممنوعه، یک خانم با موهای سیاه که در حال فرار از روح یک سرباز است، دیده شده است. صدای جیغ، گریه و مبارزه با شمشیر بارها شنیده شده ؛ و ارواح مردگان، حوضی از خون و قطعه‌ای از ابریشم سفید نیز رویت شده است. شهر ممنوعه میراث جهانی یونسکو است و برای عموم مردم باز است اگر چه به هنگام شب، همیشه بسته است.

داستان ترسناک شماره ۳: قلعه گلامیس اسکاتلندداستان ترسناک ارواح قلعه

این قلعه برای اولین بار در قرن چهاردهم ساخته شده است و در آنجا ملکه مادر، مادر ملکه الیزابت دوم در آن رشد کرد. همچنین گفته می‌شود که توسط یک دسته از ارواح از جمله بانوی خاکستری یا گلمیس که به عنوان بانو جانت داگلاس شناخته می‌شود، احاطه شده است. بانوی خاکستری به دلیل اتهام به قتل شوهرش به وسیله مسموم کردن وی و استفاده از جادو برای کشتن پادشاه جیمز پنجم، پادشاه اسکاتلند شد، در ۱۵۳۷در ادینبورگ سوزانده شد. گفته شده که بسیاری از اوقات روحش در راه پله‌های برج ساعت به راه می‌افتد در حالی که دودی در مسیر راه رفتن او دیده می‌شود. یک زن بدون زبان، در حال پرسه زدن در پارک اطراف قلعه دیده شده و روح یک خدمتکار قرن ۱۸ که به شدت با آن بدرفتاری شده در اطراف اتاق خواب ملکه، سرگردان است. معروف‌ترین ارواح، ارل باردی یا ارل کرافورد است. این نجیب زاده در قرن پانزدهم از قلعه بازدید کرد، و یک شب او مست شد و تقاضا کرد که یک نفر با او بازی کارتها را انجام دهد. ارل اعلام کرد، اگر هیچ کس نخواهد بازی کند، او خودش نقش شیطان را بازی خواهد کرد، یک مرد که با پوشیدن لباس سیاه و با اسلحه از گلامیس خواست تا با او بازی کند. صبح روز بعد، ارل از بین رفته بود و افراد حاضر در قلعه، ادعای شنیدن صدای بلند، صدای برهم خوردن پنجره‌های خانه و صدای تاس (مربوط به بازی کارتها) را گزارش کردند.

داستان ترسناک شماره ۴: پارک باستان شناسی کومای ایتالیاداستان ترسناک پارک باستان شناسی کومای ایتالیا

اگر مکانهای متروک و دورافتاده شما را نمی‌ترساند، این شهر باستانی مناسب شما خواهد بود. جزیره کومای که در سواحل جنوب غربی ایتالیا قرار داشت و در قرن هشتم میلادی مستقر شد، نخستین کلونی یونان در سرزمین اصلی ایتالیا بود. این جزیره بیشتر به عنوان سکونتگاه زنی جادوگر با ادعای پیامبری شناخته شده است. در حماسه منظوم انه‌اید آمده که اینیاس پیش از ورود به دنیای مردگان، به دیدن این جادوگر رفت؛ یک گذرگاه برای جهنم در آن حوالی وجود دارد. کومای محل خونریزی‌های زیادی بوده است: در قرن ۱ میلادی، چندین جنگ وحشیانه در طول جنگهای گوتیک رخ داد و در طی جنگ جهانی دوم، سربازان آلمانی از بخشی از آن به عنوان یک پناهگاه و محل انبار اسلحه استفاده می‌کردند. مردم امروزی که به دیدن این مکان می‌روند می‌توانند از تونلهای تاریک و ترسناک بگذرند و شانس خود را برای مشاوره با آن زن جادوگر برای هدایت شدن به دنیای مردگان امتحان کنند.

داستان ترسناک شماره ۵: خانه متروکه مونته کریستو استرالیاداستان ترسناک خانه ای در استرالیا

گفته می‌شود که متروکه‌ترین خانه، این خانه دور افتاده ساخته شده بر روی تپه‌ای در نیوسات ویلز است که در سال ۱۸۸۴ توسط کشاورزی به نام کریستوفر کراولی ساخته شده است. پس از مرگ او در سال ۱۹۲۰، همسرش الیزابت، یک فرد منزوی و گوشه گیر شد که فقط کتاب مقدس می‌خواند و تنها دو بار قبل از مرگش از خانه بیرون رفت. تصور می‌شود که شبح او در اتاق به راه می‌افتد و افراد بازدید کننده از خانه به هنگام مشاهده وی در حالی که صلیب نقره‌ای را در دست گرفته است، احساس سرما و یخ زدگی می کنند . او تنها یکی از گروه ارواح مردگان در آن خانه است، از جمله این ارواح : خدمتکاری زن که روزی از بالکن افتاد و مرد، یک خدمه اصطبل که توسط استاد خود سوزانده شد، یک مرد عقب مانده ذهنی که توسط سرایدار این خانه به مدت ۴۰ سال زندانی شده بود. آیا هنوز هم باور می‌کنید که داستانهای ترسناک تخیلی هستند و واقعیت ندارند.

این ۵ داستان ترسناک برگرفته شده از کتاب مکانهای فراطبیعی اثر سازمان نشنال جغرافی است که به بیش از ۲۴۰ مکان ترسناک و فراطبیعی در سراسر جهان اشاره می‌کند. بخشهایی از کتاب به داستانهایی ترسناک در مورد خون آشام‌ها و جادوگری و جادوی سیاه اختصاص داده شده است.

ترجمه و تالیف اختصاصی توسط مجله قرمز

منبع : ریدرز دایجست