گوش دادن انتخابی آسان ترین راه برای وارد شدن در یک جدال قابل توجه با دیگران است. در گوش دادن انتخابی به خودتان می‌‌گویید می‌دانم حق با من نیست اما گوش می‌‌کنم ببینم چه می‌‌گوید با این احتساب که حرفهایش را می‌‌فهمم اما در یک فرم منفی.

یک چنین گوش دادنی از این حقیقت ناشی می‌‌گردد که در واقع اصلا به حرفهای طرف مقابل گوش نمی‌‌دهیم. ما آنچه را می‌‌شنویم که دلمان می‌خواهد بشنویم و هر آنچه را که نخواهیم نمی‌‌شنویم. این مسئله باعث می‌‌شود هر کسی نوع شنیدن خودش را داشته باشد که یک گوش دادن دقیق نیست.

بسیاری از خانمها این را به طعنه می‌گویند که همسرشان به روش گوش دادن انتخابی، حرفهای آنها را می‌شنود.

سوال اینجاست که آیا ما در ایجاد چنین اتفاقی دخیل هستیم یا نه؟

گوش دادن انتخابی در رابطه

  • گوش دادن انتخابی چیست و چرا مشکل زا است؟

گوش دادن انتخابی یا توجه کردن انتخابی به این دلیل رخ می‌دهد که ما آنچه را که می‌خواهیم انتخاب می‌کنیم که ببینیم یا بشنویم. این یک روش درونی-ذهنی ست که ذهن ما آنچه را که همراستا با او نیست و نمی‌‌خواهد را فیلتر می‌کند و فقط آنچه را می‌خواهد می‌شنود. این عمل صرفا یک عادت ناشایست یا بی ادبانه نیست، بلکه ناشی از مشکل بزرگی ست به نام ناتوانی در ارائه دادن خود. وقتی قادر به شنیدن نباشید در واقع قادر به ارائه دادن دیدگاه خود نیستید. دلیلی که ما در شنیدن حرف یک نفر دچار توقف می‌شویم این است که بر این باوریم او اشتباه می‌کند و حق با ماست.

  • اگر می‌خواهید خوب گوش دهید، بایستی برای سخنان، اهمیت قائل شوید

 خوب گوش دادن غالبا در اولویت دست چندم قرار می‌گیرد  اما اگر بر این باور باشیم که چیزی ارزش گوش دادن را دارد، همه صداهای اضافه اطراف را نادیده گرفته و فقط روی آن حرف توجه نشان می‌دهیم. اما در غیر این صورت به حرفهای ذهنی خودمان هم گوش می‌دهیم یا در حالیکه تلویزیون روشن است به شایعات سلبریتی ها هم گوش می‌دهیم در واقع مغز ما بر اساس اولویتی که برای آن حرف قائل هستیم، باعث گوش دادن دقیق یا بی دقت ما می‌گردد.

علم ثابت کرده که مغز توانایی آنرا دارد که بدون توجه به هر نوع سر و صدایی که در اطراف باشد، اگر به گفته ای اهمیت بدهد، می‌تواند آنرا از بقیه صداها تفکیک نماید تا ما آنرا گوش دهیم.

  • گوش دادن انتخابی باعث عدم گسترش ذهنی و مخدوش شدن روابط می‌شود

به هنگام انتخاب نمودن حرفها، میزان پذیرش ما برای دریافت ایده ها و فکرهای مختلف محدود می‌گردد. این مسئله بر روی یادگیری و آموزش ما نیز تاثیر گذار است. به علاوه در نظر بگیرید شریک زندگی تان از شما میخواهد ظرفها یا لباس ها را بشویید اما او نمی‌داند که شما در حال گوش دادن انتخابی هستید و صدای او را نمی‌شونید، آنچه هر رابطه ای را مستحکم تر می‌سازد، داشتن گفتگوی صحیح است. و در غیر این صورت ممکن است این برداشت صورت گیرد که شما در حال دستکاری در آن رابطه هستید.

  • اگر شیوه خود را مرور کنید متوجه خواهید شد چرا به تغییر احتیاج دارید

قبول کردن اینکه شما دارای مشکل گوش دادن انتخابی هستید گاهی کافی نیست تا در رفتار خود تجدید نظر نمایید. اما اگر آخرین مکالمه‌ای که با شخصی داشته‌اید را به یاد آورید که آن شخص علاقه‌ ای به گوش دادن به سخنان شما را نداشت، به نظر  برایتان نا امید کننده نبوده که فقط با سر حرف شما را تایید می‌کرد اما در واقع  سخنان شما را از این گوش می‌گرفت و از آن گوش بیرون می‌داد؟

به نظرتان چرا آن شخص حرف شما را گوش نمی‌داد؟ آیا به خاطر زمان مکالمه بود؟ آیا وسط یک چیز مهم آمده بودید؟ آیا وارد مکالمه ای شده بودید که شخص مقابل نظری برخلاف نظر شما داشت؟

مهم نیست به چه دلیل. همه اینها گفته شد به این خاطر که شما متوجه شوید اگر با دیگران به همین صورت برخورد نمایید، چه حسی در طرف مقابلتان ایجاد می‌کند.

اگر دچار چنین اتفاقی برای خودتان شوید، به طور مودبانه به شخص مقابل بگویید به حرفهایتان توجه به خرج دهد اما نیازی نیست تاکید کنید که حتما حرفهای شما را بپذیرد و با آن موافقت نماید.

  • گوش دادن، فقط به گوش نیست بلکه به ذهن است

اینکه از گوش دادن انتخابی پرهیز نمایید، به این معنا نیست که باید تمام و کمال هر آنچه که شخص مقابل می‌گوید را بپذیرید، بلکه بر عکس؛ راهی ست برای خوش آمد گویی به ایده ها و فکرهای مختلف و اجازه دادن به خودتان برای در نظر گرفتن ایده های جدید.

چیزی که مهم است، امکان انتخاب کردن و سبک سنگین کردن شما بعد از یک گوش دادن فعال است. تصور کنید این روش چه تاثیری بر روی ارتباطات شما خواهد داشت.

توجه داشته باشید که قطعا تا قبل از خواندن این مقاله، شاید نمی‌دانستید شما نیز دارای رفتاری به نام گوش دادن انتخابی هستید، صبور باشید و به این مورد نیز فکر کنید که تا چه حد می‌توانید از این نوع رفتارها بپرهیزید.

ترجمه اختصاصی مجله قرمز از مقاله Heather Pool

منبع : Lifehack