به نظرتان سرعت پردازش ذهن در حالت  خودآگاه بیشتر است یا در حالت ناخودآگاه؟  ذهن ناخودآگاه ما توانایی پردازش ۴۰ میلیون بیت داده در ثانیه را دارد. به بیان دیگر مغز ما در هر ثانیه، به مقدار ۴۰ میلیون بیت داده و اطلاعات را از محیط گرفته و پردازش می‌کند. هنوز چنین کامپیوتری تولید نشده است که  اندازه سرعت پردازش ذهن  ناخودآگاه ما سرعت و قدرت داشته باشد. شاید هوش‌های مصنوعی آینده.

جالب است بدانید در عین حالی سرعت پردازش ذهن ما در حالت ناخودآگاه  بسیار بالاست، توانایی خلاقیت وتفکر را ندارد و فقط یک پردازشگر ساده است که اطلاعات قبلی را به سرعت کنار هم می‌چیند.  به بیان دیگر، ذهن ناخودآگاه ما، فقط و فقط بر اساس عادت‌هایی که قبلا کسب کرده است، رفتار می‌کند.  یعنی قبلا  یکسری برنامه به آن داده شده و حالا با سرعت بسیار زیادی آنها را پردازش کرده و به اجرا در می‌آورد بدون اینکه فکر کند یا خلاقیت ونوآوری به خرج دهد.

جالب است بدانید که  در جریان فرگشت یا تکامل مغز انسان، یک بخش دیگر نیز به مغز اضافه شد. بخش خودآگاه.  این بخش که قشر جلویی مغز  نام دارد و  پشت استخوان پیشانی قرار دارد، مسئول بخش خودآگاه مغز شد.

اگر کل مغز را در نظر بگیریم قشر جلویی مغز، یک بخش بسیار کوچکی از آن است. در واقع، بخش خودآگاه مغز، یک افزونه‌ی جدید و بسیار کوچک بود که بعدها به  قسمتهای دیگر مغز اضافه شد ولی از زمان اضافه شدن این افزونه  تاکنون، تعداد بسیار کمی‌ ازمردم از آن استفاده‌ی بهینه می‌کنند.

سرعت پردازش ذهن خودآگاه چقدر است؟

سرعت پردازش ذهن

 سرعت پردازش ذهن خودآگاه مغز ما بسیار کم و فقط محدود به ۴۰ بیت در ثانیه  است.  ۴۰ بیت در مقابل ۴۰ میلیون بیت، یعنی هیچ.  یعنی سرعت پردازش ذهن خودآگاه ما نسبت به ذهن ناخودآگاه ما  شبیه  سرعت حلزون در مقابل خرگوش  است. به همین دلیل است هنگامی‌که ما در یک موقعیت جدید، یا اضطراری قرار می‌گیرد دچار استرس شده و احساس ناتوانی به ما دست می‌دهد، چون سرعت پردازش اطلاعات جدید در قسمت خودآگاه مغز ، بسیار پایین است و ذهن خودآگاه نمی‌تواند تعداد زیادی داده‌ی جدید را همزمان باهم پردازش کند در نتیجه دچار استرس می‌شوید چون فکر می‌کنید یک مشکل غیر قابل حل ایجاد شده است.

اما خبر خوب اینکه با وجود اینکه سرعت پردازش ذهن خودآگاه ما، بسیار پایین است، ولی توانایی بینظیری در حل مسائل و مشکلات جدید دارد چرا که دارای قدرت خلاقیت است و نیز می‌تواند تصمیم بگیرد که بدن ما چگونه رفتار کند.  در واقع بخش خودآگاه مغز، توانایی تاثیر گذاشتن بر بخش ناخودآگاه مغز را دارد اما سرعت این تاثیر گذاری خیلی کم  است و زمان زیادی طول می‌کشد تا دستوارت و عادت‌های جدید از ذهن خودآگاه وارد بخش ناخودآگاه ما شود.

آنچه ما به طور روزانه و روتین انجام می‌دهیم  در واقع همان دستوراتی است که از بخش ناخودآگاه خود دریافت می‌کنیم. بنابراین آنچه که زندگی و شخصیت ما را شکل می‌دهد، بخش ناخودآگاه مغز است. اکثر تصمیمات ما توسط همین قسمت گرفته می‌شوند. اکثر کنش‌ها و واکنش‌های ما توسط بخش ناخودآگاه مغز صورت می‌گیرد.

طبق تحقیقاتی که دانشمندان علوم عصبی-شناختی انجام داده‌اند ما فقط آگاه به ۵ درصد از کنش و واکنش های بدن خود هستیم و اغلب مردم در طول یک روز، فقط ۱ در صد از فعالیت‌هایشان را به صورت خودآگاه انجام می‌دهند. این یعنی ما در طول یک روز فقط ۱ درصد از بخش خلاق مغزمان استفاده می‌کنیم. معنای دیگر این حرف آن است که بین ۹۵ تا ۹۹ در صد از فعالیت‌های روزانه‌ی ما بر اساس آگاهی شخصی صورت نمی‌گیرد بلکه بر اساس برنامه‌هایی ست که قبلا وارد مغزمان نموده‌ایم.

حالا از نظر روانشناسی به این موضوع می‌پردازیم. فرض کنید شما در دروان کودکی در معرض رفتارهای نادرست از سوی والدین یا جامعه قرار گرفته بودید. مثلا به شما القا شده بود که مستحق داشتن چیزهای عالی و زندگی عالی نیستید و حالا که بزرگ شده‌اید هنوز نیز بر اساس آنچه قبلا مغزتان برنامه‌ریزی شده، باور دارید که مستحق داشتن یک زندگی عالی نیستید. در نتیجه ۹۵ درصد از رفتارهای ناخودآگاه شما بر اساس همین باور است و بدون اینکه خودتان بفهمید بر ضد خودتان رفتار می‌کنید. چرا که ناخودآگاهتان در حال واقعیت بخشیدن به برنامه ریزی‌های دوران کودکی‌تان است.

به بیانی دیگر، اگر ناخودآگاه شما با داده‌های منفی برنامه‌ ریزی شده باشد، ۹۵ درصد از عملکردهای روزانه شما، تبدیل داده‌های منفی به واقعیت‌های منفی است و تمام اینها توسط بخش ناخودآگاه مغز صورت می‌گرد مگر اینکه تصمیم بگیرید توسط بخش خودآگاه مغزتان، برنامه ریزی‌های قبلی را پاک کرده و سپس برنامه‌ها‌ی جدید را وارد بخش خودآگاه و بعد وارد ناخودآگاه مغزتان نمایید.

این را در نظر داشته باشید که بخش ناخودآگاه مغز ما در زمان حال زندگی می‌کند اما بخش خودآگاه مغز ما، یا در گذشته است یا در آینده. این یعنی بخش خودآگاه مغز ما در زمان حال زندگی نمی‌کند و در نتیجه ۹۵ درصد از آنچه را که در زمان حال انجام می‌دهیم آگاهانه نیست بلکه توسط بخش ناخودآگاه مغزمان انجام می‌شود.  و نیز همانطور که گفتیم، بخش ناخودآگاه مغز طبق برنامه ریزی‌های گذشته فعالیت می‌کند و این یعنی ما همه جوره در زمان حال زندگی نمی‌کنیم.

یک محسابه ریاضی ساده، به راحتی نشان می‌دهد که چرا باوجودیکه همه‌ی ما سعی می‌کنیم مثبت فکر کنیم بازهم افکار منفی سراغمان می‌آید. محاسبه به این صورت است که سرعت پردازش ذهن خودآگاه  شما فقط ۴۰ بیت در ثانیه است اما سرعت پردازش ذهن ناخودآگاه شما، ۴۰ میلیون بیت در ثانیه است. حالا با توجه به اینکه ما در طول عمرمان مرتبا خودمان را با افکار و برنامه‌های منفی پر کرده‌ایم و با توجه به سرعت بالای هجوم افکار منفی نسبت به افکار مثبت، این کاملا طبیعی ست که باوجودیکه تصمیم گرفته‌ایم مثبت باشیم بازهم در معرض هجوم افکار منفی قرار بگیریم.چون ونچ به کار بردن یک پردازشگر کوچک و کم سرعت در مقابل یک پردازشگر بزرگ و پرسرعت، خیلی سخت است.

مشکل دیگر این است که تغییردادن برنامه‌های از قبل ضبط شده بر روی ذهن ناخودآگاهمان، فقط با یکبار خواستن و یا آرزو داشتن صورت نمی‌گیرد بلکه  زمان بر است و نیز باید نرم‌افزارهای مخصوص خودش را به کار برد تا برنامه قبلی پاک شده و برنامه جدید جای آن قرار بگیرد. اما ناامید نباشید چراکه برای برنامه ریزی مجدد، راههای زیادی وجود دارد.

برنامه ریزی مجدد بخش ناخودآگاه مغز

سرعت پردازش ذهن

۱_ آگاه بودن  نسبت ناخودآگاهی

سعی کنید در هر لحظه که مشغول انجام هر کاری هستید کاملا آگاه و متمرکز بر روی همان کار باشید. حتی اگر مشغول انجام یک کار معمولی و تکراری مثل رانندگی یا شستن ظروف هستید، کاملا خودتان را متمرکز کنید به کاری که انجام می‌دهید. دقیقا در همین موقع است که بخش آگاه و خلاقانه‌ی مغزتان به جریان می‌افتد.

۲_ استفاده از هیپنوتراپی

توسط یک مختصص مجرب هیپنوتراپی، شما می‌توانید به ناخودآگاه‌تان حتی در گذشته‌های دور دسترسی پیدا کنید و متوجه شوید چه برنامه‌هایی در گذشته وارد ذهن ناخودآگاه شما شده است. سپس با شناخت برنامه‌های غلط گذشته، می‌توانید برنامه‌های جدید و سالم کنونی را جایگزین قبلی‌ها نمایید.

۳_ تغییر تمام افکار منفی به مثبت

افکاری که از ذهن شما خارج می‌شود میلیون‌ها مایل دورتر از کاسه‌ی جمجمه‌ی شما حرکت می‌کنند و فقط محدود به خود شما نیست. به همین دلیل است که اگر نسبت به کسی افکار منفی  داشته باشید او نیز پس از مدتی نسبت به شما دچار منفی نگری می‌شود و یا برعکس.  بنابراین سعی کنید نسبت به همه‌ی آشنایان و اطرفیان خود افکار مثبت و خیرخواهانه داشته باشید تا بازتاب افکارتان به همان صورت مثبت به سوی شما برگردد. با خیر خواهی و تفکر مثبت نسبت به دیگران می‌توانیم بر روی ناخودآگاه خودمان و سایرین، تاثیر مثبت داشته باشیم.

 

ترجمه و تالیف اختصاصی مجله قرمز

منبع: Video Advice