راز انجام دادن یک کار بدون انجام آن، یکی از مقاله‌های جالب دکتر رابرت آنتونی است. او نویسنده کتابهای متعددی از جمله آشکار سازی سریع Rapid Manifestationو … است. در مقاله‌ی راز انجام دادن یک کار، بدون انجام آن، توضیح داده می‌شود که چرا وقتی فقط بر روی انجام دادن فیزیکی یک کار تمرکز یک جانبه داشته باشیم، در واقع تمام تلاشمان را از بین می‌‌بریم و گاهی نیز منجر به خراب‌کاری می‌شود. دکتر رابرت آنتونی در این مقاله به شما نشان می‌دهد با چه نرم افزاری می‌توان خیلی راحت‌تر هر کاری را انجام داد.
یکی از اشتباهاتی که به صورت حقیقت پذیرفته شده و بسیاری از مردم طبق آن عمل می‌کنند این است که شما فقط با کار فیزیکی می‌توانید به آنچه می‌خواهید دست یابید. خیلی از افراد بر این باور هستند که فعالیت فیزیکی تنها چیزی است که باعث انجام شدن یک کار می‌شود در صورتیکه چنین باوری گاهی منجر به نتیجه برعکس می‌شود.
توضیح راز انجام دادن یک کار، بدون انجام دادن آن
دلیلی که ما به اشتباه، فقط بر روی انجام دادن یک کار به صورت فیزیکی تاکید می‌کنیم، این است که قدرت تفکر خودمان را هنوز درک نکرده‌ایم. نیروی فکر بشر بیشتر از نیروی بازوی او است. وقتی نیروی فکر را دست کم بگریم خواهیم دید که ۹۰ در صد از فعالیت‌های افراد صرف این می‌شود که تاوان افکار اشتباه‌شان را پس بدهند.
یکی از فیلسوفان چینی، لئو تزو، می‌گوید: “در اجرای یک آیین، متوجه می‌شویم هر روزچیزی از قلم می‌‌افتد و سپس مجبور می‌شویم به زور و اجبار متوسل شویم که منجر به عدم اجرای آن آیین خواهد شد. وقتی کاری انجام نشود چیزی هم از قلم نمی‌‌افتد.”
آنچه لئو تزو قصد دارد بگوید همان انجام دادن یک کار بدون انجام دادن آن است. اما مشکل اینجاست که بسیاری از ما خودمان را فقط با انجام دادن کارها به صورت فیزیکی درگیر کرده‌ایم و بسیاری از فعالیت‌هایمان پر از تقلا و کشمکش است و بس.
در تفکر غربی انسانها بر اساس میزان عمل‌گرایی مورد سنجش قرار می‌گیرند، یعنی هر چه به طور فیزیکی بیشتر کار کنند بیشتر صلاحیت دارند، در نتیجه ارزش هر شخص بر اساس مقدار کار فیزیکی او است. افراد آنقدر مشغول انجام دادن کارها بدون فکرمی‌گردندکه متوجه نیستند دارند به نتیجه معکوس می‌رسند.
بسیاری از فعالیت‌های ما برآمده از ترس‌ها، نگرانی‌ها و تردید‌های ما است. باور عمیق ما این است که هیچ چیزی انجام نمی‌شود مگر فقط با عمل فیزیکی. به عبارت دیگر تصور می‌کنیم که فقط از طریق اعمال فیزیکی است که می‌توانیم آرزوها و خواسته‌هایمان را به منصه‌ی ظهور برسانیم.
اگر تصمیم شما برای انجام دادن یک کار تنها و تنها به انجام دادن فیزیکی آن کار منجر شود، در نتیجه قادر نخواهید بر روی زمان‌حال و حضور در لحظه تمرکز داشته باشید، این یعنی انجام آن کار به صورت اشتباه، چرا که حضور در لحظه‌ی حال یعنی تسلط داشتن بر همه چیز و این مسئله اولین و مهمترین قدم برای انجام دادن کارها به صورتی خلاقانه است.
راز اصلی اینجاست
راز اصلی این است که این عمل فیزیکی شما نیست که باعث انجام دادن کارها می‌شود.
اگر این راز را کشف کنید می‌توانید فعالیت‌های فیزیکی خود را به حداقل برسانید و سپس بر روی خواسته‌های خودتان متمرکز شوید تا وقتیکه یک انرژی مثبت انجام کار در درون‌تان ایجاد شود. این انرژی، همان نیرویی است که برای انجام دادن فیزیکی کارها خرج خواهید کرد. این انرژی مثبت بر اساس ترس‌ها و تردیدها و نگرانی‌های شما نیست بلکه بر اساس آرزوها و تمایلات شماست. اگر اجازه دهید قبل از انجام دادن هر کاری، یک چنین انرژی بزرگی در شما شکل بگیرید و سپس دست به فعالیت فیزیکی بزنید، خیلی بهتر به نتیجه خواهید رسید. متوجه خواهید شد انجام دادن آن کار با داشتن انرژی مثبت درونی چقدر راحت‌تر و بی‌تقلاتر صورت می‌گیرد، متوجه خواهید شد همه‌ی درها گشوده می‌شوند وگویی تمام جهان هستی دست به دست هم می‌دهد تا به شما یاری برساند به خواسته‌هایتان دست یابید.
ساده‌تر اگر بخواهیم بگوییم این است که قبل از انجام هر کاری، ابتدا بایستی خواسته‌ی خود را به صورت سه بعدی در ذهنمان مجسم کنیم و سپس دست به انجام دادن آن کار بزنیم. در این صورت عمل ما نه تنها بیهوده و خنثی نخواهد بود بلکه بسیار منطقی و حساب شده خواهد بود.
از کجا بفهمیم قدم بعدی ما منطقی و حساب شده است؟ پاسخ خیلی ساده است، می‌توانید خودتان امتحان کنید. هر بار که قصد انجام یک کاری را دارید به انرژی درونی خود به دقت نگاه کنید و ببیند آیا این یک انرژی مثبت است یا بر اساس اضطراب و نگرانی است؟ اگر احساس مثبت ندارید به این معنی است که هنوز آماده نیستید برای انجام دادن آن کار. تنها فقط هنگامی‌که احساس کنید در انجام دادن آن کار هیچ درد و رنجی نخواهید داشت، آماده‌ی این هستید که قدم بعدی را به صورت منطقی . حساب شده بردارید.
آنچه بایستی انجام دهید این است که از اهرم انرژی مثبت استفاده نمایید. چنین اهرمی قادر خواهد بود هر کاری را در جهان هستی به سرانجام برساند. ما آنقدر درگیر واقعیتی به نام چگونگی انجام یک کار شده‌ایم که فکر می‌کنیم باید برای انجام دادن هر کاری، به کار فیزیکی متوسل شویم.
چگونه می‌توان بدون تقلا، چیزهای عالی را به زندگی جذب کرد؟
تا به حال انسانهایی را دیده‌اید که به نظر می‌رسد دست به هر چه بزنند طلا می‌شود؟ به نظر می‌رسد این آدمها دارای یک برتری خاصی نسبت به دیگران هستند. اما از سوی دیگر، برخی‌ها نیز هستند که به سختی و تلاش فراوان کار می‌کنند اما از حداقل موفقیت برخوردار هستند. به نظر عادلانه نمی‌رسد، این‌طور نیست؟ اما روش کار جهان هستی به همین صورت است. کسانی که بیشترین کار را می‌کنند اما کمترین‌ها را دریافت می‌کنند به این دلیل است که یاد نگرفته‌اند از اهرم انرژی برای انجام دادن کارهایشان، استفاده کنند بلکه فکر می‌کنند قرار است زندگی‌شان را از طریق سخت‌ترین روش ممکن بسازند. در واقع به جای استفاده از نیروی فکر و انرژی خلاق، فقط به فکر انجام دادن کارها به صورت فیزیکی هستند. ذهن این افراد اینگونه برنامه‌ریزی شده که برای رسیدن به خواسته‌هایشان باید به صورت طاقت‌فرسا کار کنند.
تا به حال چند بار ضرب‌المثل بدون رنج گنج حاصل نمی‌شود را شنیده‌اید؟ قطعا بارها. پیامد چنین باوری این می‌شود که فقط با جان‌کندن است که می‌توان چیزی را بدست آورد. این، یک پیام واضح است ; اگر کار طاقت‌فرسا انجام ندهید نمی‌توانید حتی یک قدم نیز به جلو حرکت کنید. اما حقیقت این است که اگر با کاری درگیری پیدا کنید در واقع آن کار را خوب انجام نخواهید داد. این درگیری باعث می‌شود تمرکز شما به سوی آنچه که دوست ندارید برود نه به سوی آنچه که دوست دارید. دوباره این جمله را بخوانید.
انجام دادن ، آخرین مرحله در یک پروسه‌ی خلاقه است
تمام آنچه گفته شد به معنای زیرسوال بردن و بی‌اهمیت بودن انجام دادن یک کارنیست، قطعا برای اینکه هر کاری انجام بشود نیاز است به طور فیزیکی نیز بر روی آن اقدام شود، اما عمل فیزیکی بایستی آخرین مرحله باشد نه اولین مرحله.
نخسین قدم برای انجام دادن هر کاری، اول حضور داشتن شخص به طور تمام و کمال برای انجام آن کار است و دوم فکر کردن درباره نحوه انجام آن کار و در نهایت آخرین قدم، انجام دادن فیزیکی آن کار است.
به خاطر داشته باشید این ارتعاشات فکری شماست که باعث خلق هر چیزی می‌شود. هر چیزی در این دنیا دارای ارتعاش است و ارتعاشاتی که شبیه به هم هستند، همدیگر را جذب می‌کنند. پس قبل از اینکه دست به انجام دادن هر کاری بزنید ابتدا از خودتان بپرسید در این لحظه من چه ارتعاشی دارم؟ آنچه که بیان می‌کنید همان احساس واقعی شما در آن لحظه است. در واقع همیشه احساس شما بیانگر ارتعاشات فکری شماست. همیشه آنچه که حس می‌کنید مشخص کننده‌ی آن‌چیزی است که جذب خواهید کرد.
وقتی دست به انجام کاری می‌زنید و تمرکز خودتان را فقط بر روی آنچه می‌خواهید می‌گذارید، و کاری هم به آنچه نمی‌خواهید ندارید، باعث می‌شود تمام جهان هستی، شرایطی را برای شما بوجود آورد تا به نتیجه دلخواه برسید به طوریکه نیاز کمتری به انجام دادن فیزیکی آن کار داشته باشید، گویی کارها خود به خود جور می‌شوند. البته این خود به خود نیست بلکه بر اساس ارتعاشات فکری شماست. وقتی در چنین سطحی از انرژی قرار بگیرید در واقع وارد مرحله انجام دادن کارها بدون انجام دادن آنها می‌شوید.
ترجمه اختصاصی مجله قرمز از مقاله‌ی دکتر رابرت آنتونی
منبع: api.ning