نویسنده های کارآفرین چه کسانی هستند؟ چه تفاوتی با سایر نویسنده ها دارند؟
یک نویسندهی فیلم یا کتاب یا تئاتر، اگر قصد دارد حرفه ای باشد، بایستی خودش را بعنوان یک نویسندهی کارآفرین قلمداد کند.
نویسنده های کارآفرین ، به دنبال حمایت مالی یا احساسی دیگران نیستند. آنها برای پیش برد اهدافشان، بایستی از خلاقیت کافی برخوردار باشند.
یک نویسنده اگر خودش را بعنوان یک کارآفرین بنگرد، میتواند مثل همهی کارآفرین ها، مسئولیت سرمایه گذاری خودش را بپذیرد. سرمایه گذاری نویسنده های کارآفرین پول نیست، بلکه هنر آنهاست که بایستی به کار انداخته شود. نویسنده های کارآفرین ، زمان خود را مدیریت میکنند. آنها همچنین احساسات و عواطف خود را نیز مدیریت میکنند. تولیدات این کارآفرینان ، ایده های آنها می باشد. نویسنده های کارآفرین بایستی مسئولیت پذیری خودشان را حفظ نمایند.
نویسنده های کارآفرین ، همانقدر که از نظر ایده پردازی، متّکی به توانایی ذهنی خودشان هستند، همانقدر نیز میتوانند از داده های عمومی که در اینترنت یا کتابها هست استفاده نمایند.
دن سالیوان (Dan Sullivan) مدرس استراتژی پردازی، عبارت جالبی دارد به نام: توانایی منحصر به فرد.
واژه ی توانایی منحصر به فرد، برای یک نویسنده، به این معناست که او دارای طرز فکر، دیدگاه و تونایی داستان پردازی منحصر به فرد خودش است. این توانایی هدیه ای ست که به او داده شده و هیچ کسی در این جهان نمی تواند شبیه به او و یک کپی از او باشد.
اگر یک نویسنده، این توانایی منحصر به فرد را در درون خودش کشف نماید، یعنی یک سرزمین عجیب را در درون خودش کشف کرده و به آستانه ی راز و رمزها، نزدیک شده است. اکنون سوالی که پیش می آید این است:
توانایی منحصر به فرد چیست؟ چگونه باید آنرا پیدا کرد؟
پاسخ این است که دانستن منبع توانایی منحصر به فرد انسان، فراتر از دانش معمولی ماست. کسی آنرا نمیشناسد، ولی این منبع، ما را میشناسد. این منبع حتی ما را بهتر از خود ما میشناسد.
نقش یک نویسنده در زندگی کاری اش، این است که دریچه هایی را در درون خودش به روی این منبع راز آلود، باز نماید. نویسنده بایستی به خودش آموزش دهد که از ضمیرخودآگاه به سمت ضمیر ناخودآگاه پرواز کند. او بایستی بتواند از دانش و مطالعات خویش، به یک آگاهی فراتر از معمول دست یابد.
مردم بر این عقیده هستند که نوشتن یعنی استفاده از تجربه های شخصی.
اما این عقیده صحیح نیست. چرا که نویسندگی یعنی استفاده از کشفیات شخصی.
هر کسی درونش یک میوز (MUSE) یا الهه ی خلاقیت دارد. میوز یا نیروی خلاقه ی درونی ماست که ایده های نویسندگی را به ما میدهد. آنچه نویسنده انجام میدهد، درس آموختن از این قوهی درونی ست. ما محتویات این قوهی درونی را نمی دانیم. این قوه بخشی از ضمیر ناخودآگاه ماست که رابطه ی تنگاتنگی با ما دارد و گوهر وجودی ما را با خودش حمل میکند. این نیرو همیشه در یک چشم بهم زدن، خودش را به ما نشان میدهد و می رود. او به زبانهای مخنلف حرف میزند. گاهی به زبان رویاها حرف میزند، گاهی به زبان نشانه ها ، و گاه به زبان معماها.
نویسنده های کارآفرین چگونه خود را با این اتفاق درونی تطبیق دهند؟
همه ی کارآفرینان جهان، دارای قدرت خلاقیت هستند. مثلا استیو جابز. کارآفرین ها مرتبا در حال هدایت کردن خودشان از یک انگیزه به انگیزهی دیگر، و از یک پروژه به یک پروژه ای دیگر هستند. قرار نیست طرز فکر حرفه ای یک کارآفرین، ارزش خودش را از دست بدهد وقتی وارد این سرزمین غیر معمولی میشود،بلکه فقط تغییر میکند.
نویسنده های کارآفرین، وقتی وارد این سرزمین شدند، به جای استفاده از ابزارهای معمولی مثل مدیریت زمان، یا هنر نه گفتن، تمام فکرشان را متوجه ی درونیات خود میکنند. نویسنده های کارآفرین، گیرنده های ذهنی خود را فعال میکنند و آنگاه صدایی که به گیرنده های ذهنی آنها می رسد، گویی از ایستگاههای رادیویی کیهانی است نه یک ایستگاه محلی. نویسنده های کارآفرین، در این لحظه، خودشان را از تمام محدویتها رها مینمایند .
آنها به راحتی می توانند هرآنچه قوهی خلاقه ی درونشان، به آنها تکلیف میکند را دریافت کنند و سپس بخش خودآگاشان به آنها میگوید: “وای لعنتی! عجب ایده خوبی، تا فراموش نکردم باید بنویسیمش.” و اینگونه است که یک فیلم یا یک کتاب یا یک تئاتر متولد میشود.
ترجمه ی اختصاصی مجله قرمز از مجله ی Steven Pressfild
عالی…