فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت آخرین فصلی از این سریال است که بر پرده سینماها قرار می گیرد. بازی تاج و تخت یکی از طرفدارترین سریالهای تلویزیونی در سراسر دنیا بوده است و مورد استقبال کمنظیر مخاطبین و طرفداران سرسخت خود قرار گرفته است. این سریال که بر اساس مجموعه داستانی نغمهای از آتش و یخ جی آر آر مارتین ساختهشده، تاکنون ۷ فصل را به مخاطبان عرضه داشته و فصل هشتم این مجموعه قرار است پایانی بر این مجموعه باشد. از همین رو و با توجه به جذابیتهای فراوان این مجموعه تصمیم بر آن گرفتیم که ضمن نگاهی گذرا به مجموعه به احتمالات فصل هشتم به همراه نگاهی به نقاط قوت و ضعف خطوط داستانی این سریال داشته باشیم.
فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت پایانی بر آغازی فراموش نشدنی
سریال بازی تاج و تخت یکی از پرطرفدارترین سریالهای روز دنیا است. کاری که طرفداران بیشماری را در سراسر جهان دارد؛ اما این سریال بر اساس چهکاری ساخته شده است؟ بازی تاج و تخت اقتباسی است از رمان نغمهای از آتش و یخ (با ترجمه درست تر نغمهای از یخ و آتش) جی آر آر مارتین که تاکنون پنج عنوان کلی از این مجموعه با نامهای بازی تاج و تخت، نزاع شاهان، یورش شمشیرها، ضیافتی برای کلاغها و رقصی با اژدهایان را ارائه داده است. قسمت ششم با عنوان بادهای زمستان نیز در آستانه انتشار است و آخرین عنوان نیز رؤیایی از بهار نام گرفته است. همچنین مارتین چندین داستان حاشیهای در مورد وستروس و دیگر قلمروهایی که آفریده دارد.
به جز این موارد مارتین یکی از نویسندگان موفق در عرصه ادبیات علمی –تخیلی است و برنده جوایزی مثل هوگو و نبولا شده است ولی عمده شهرت مارتین به خاطر این مجموعه داستان پرطرفدار است. بعد از فیلمهای موفق و جریان ساز فانتزی نوبت به ساخت این ایده رسید، ایدهای که با توجه به پتانسیل و نحوه روایت که در ادامه در مورد آن صحبت خواهیم کرد، شانس چندانی برای بازگردانی بهصورت یک مجموعه فیلم نداشت و روایت آن بیشتر برای ساختن سریال مناسب بود. درنهایت شبکه HBO به سراغ ساختن این ایده رفت. استقبال عالی از فصل نخست باعث شد که ۶ فصل در ادامه ساخته شود. فصلهایی که لزوماً معادل عینی برای عناوین مطرحشده کتابها نبودند مثلاً ممکن بود بر اساس یک کتاب دو فصل ساخته شود، همچنان که کتابهای سوم و مثلاً ششم (که البته هنوز منتشرنشده) واجد این ویژگی هستند. فصل هشتم سریال که ادامهای بر این روند موفق و پولساز است قرار است، عظیمترین فصل ساخته شده از این ایده داستانی باشد.
ویژگیهای مجموعه داستان نغمهای از آتش و یخ
مارتین با ارائه این مجموعه داستان در بازه زمانی بیستساله که با توجه بهدقت زیاد مارتین در پرداخت، هنوز عناوین ششم و هفتم آن راهی بازار نشده است، جریانی تازه را در ادبیات فانتزی وارد کرد. شخصیتهای بدیع و جذاب، روایت پیچیده، ترکیب یک داستان قرونوسطایی با فانتزی، نزدیکی و تأملات درونی شخصیتهای اصلی و راوی داستان، زبان بیپروا و خشن داستان ویژگی بود که کمتر درگذشته در ادبیات فانتزی میدیدیم. این امر ورای نقاط قوت و ضعف این مجموعه داستان که پرداخت به آن مطلبی گسترده را طلب میکند، پتانسیل زیادی را برای ارائه کاری جذاب، پرزرقوبرق و البته پرمخاطب ارائه میکرد. ولی در کنار این زبان پیچیده روایتی این مجموعه داستان چنان درهمتنیده بود که شانس ساخت یک اقتباس مجموعه سینمایی را کمرنگ میکرد. از همین رو تصمیم به ساخت سریال گرفته شد.
نگاهی به فصلهای پیشین سریال بازی تاج و تخت
فیلمنامه غنی، کارگردانی مناسب، زبان روایتی پیچیده و پر تعلیق، بازیهای درخشان بهخصوص پیتر دینکلیج و چارلز دنس، شخصیتهای دوستداشتنی و پرطرفدار، دوری از کلیشه در روایت از عواملی بود که باعث شد فصل اول و متعاقب آن فصلهای بعدی این سریال موفق و جذاب باشد. بهخصوص در ۴ فصل نخست که میزان وفاداری روایت سریال به کتاب در سطح بالایی بود روند حرکتی و جزئیات داستانی خوب و هیجانانگیز بود؛ اما در فصلهای ۵، ۶ و ۷ به نظر میرسید بهتدریج با توجه به روایت همزمان دو کتاب ضیافتی برای کلاغها و رقصی با اژدهایان و همچنین منتشر نشدن کتاب ششم باعث شد که روایت سریال و کتاب تقریباً از هم جداشده و راهی متفاوت را در پیش بگیرند.
ساده شدن روایت، گاها مطابق نبودن بعضی حوادث با منطق داستان از نقاط ضعف این سه فصل بود که البته برای طرفداران این سریال مثلاً با پرداخت به شخصیتهای محبوب آنها، اکشن موفق فصل ششم و جنبههای فنی و موسیقیایی پوشش داده میشد؛ و اما داستان فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت متفاوت از همه فصول است. شاید ازنظر سینمایی پایان یک مجموعه فیلم یا سریال نقش زیادی در ماندگار بودن یک سریال و ازنظر سودرسانی در کانون توجه و دارای پتانسیل بسیار زیادی برای سوددهی است. شاید همین امر تولیدکنندگان را مجاب کرده بهجای توزیع این فصل بر مبنای رسم توزیع هرساله، فصل هشتم با دو سال فاصله نسبت به فصل هفتم به مخاطبان برسد و همین میتواند عطش آنها را برای دیدن این کار بیشتر کند، حال به این مورد منتشر نشدن کتاب ششم و هفتم (که بعید است با توجه به وسواس جرج مارتین در پرداخت داستان در آیندهای نزدیک منتشر شود) را هم اضافه کنید تا به پیچیدگی وضعیتی که فصل هشتم سریال با آن روبرو است، پی برد.
فصل هشتم سریال: روایتی کاملاً متفاوت از داستان و یا بازگشت به اقتباسی وفادارانه از کتاب
شاید از فصل چهارم به بعد روایت سریال و داستان کمکم دچار زاویه و تفاوت شد. حذف بعضی شخصیتها، جایگزین کردن آنها و یا تغییر بعضی موارد باعث شد که حال و هوای بعضاً متفاوتی در سریال حاکم شود. دلیل این امر شاید جلوگیری از پراکنده شدن روایت داستان (مثل حذف بانوی سنگدل و ادامه داستان با بریک داندریون)، جذابتر کردن روایت شخصیتهای اصلی (روبرو شدن سانسا استارک با رمزی بولتون و جایگزینی سانسا بهجای آریای استارک دروغین که همان جین پول است)، تفاوت شخصیت استنیس باراثیون سریال و کتاب، تفاوت نوع نگاه به بعضی شخصیتها مثل سرسی لنیستر با توجه به محبوبیت آنها در نزد بعضی طرفداران و دیگر موارد باشد.
با منتشر نشدن بادهای زمستان و معلوم نبودن روایت داستان این پیچیدگی و سرگشتگی در مورد میزان وفاداری سریال به کتاب بالا گرفت. شاید مارتین کتاب و یا خطوط اصلی را (مثلاً در مورد حوادث برج شادی , و یا پرده برداشتن از مرگ و راز هودور هودور گفتن شخصیت هودور) در اختیار سازندگان قرار داده بود تا براساس آن کار پیش برود ولی در فصل هشتم که مبتنی بر حوادث رؤیایی از بهار است بعید است که منبعی از مارتین برای اقتباس در اختیار سازندگان باشد و میتوان با توجه به وسواس مارتین در نوشتن و فاصله زیاد بین انتشار کتابها دو خط روایتی جدا را برای این دو مدیوم مختلف در نظر گرفت. البته عوامل سازنده کار در مورد خیلی از عوامل تمرکز بالایی برای موفقیت دارند ولی وجود منبعی بدون واسطه که از قضا ازنظر روایت، شخصیتپردازی و لایههای داستانی بسیار غنی است کار سریال را برای پرداخت، ارائه فصلی درخشان و راضی نگهداشتن هواداران سخت میکند. باید به انتظار نشست و دید که نتیجه چه خواهد بود.
لو رفتن داستان، بالا رفتن ریسک شکست یا عاملی برای جذابیت بیشتر داستان؟
یکی از مواردی که در انتظار فصلهای قبلی سریال بازی تاج و تخت رخ داد لو رفتن قسمتهایی از کار و یا جزئیات سریال بود. این امر در مواردی حتی بر عطش مخاطبان افزود ولی در مورد فصل هشتم سریال لو رفتن کامل ایدههای روایتی و چکیده فیلمنامه موردی است که میتواند کار را دچار چالشهای فراوانی کند. جدا از احتمال درست یا غلط بودن روایتهای منتشرشده این کار باعث وارد شدن استرس مضاعفی به سازندگان برای ارائه روایتی غیرتکراری، جذاب و در صورت درست بودن روایت منتشرشده متفاوت با این روایت وارد میکند. بهخصوص در فصول گذشته عنصر غافلگیری و پرهیز از روایتی قابل پیشبینی باعث جذابیت فراوان سریال شده بو در صورت تطبیق موارد لو رفته با نسخه نهایی بسیاری از جذابیتهای روایتی به هدر خواهد رفت.
شخصیتهای اصلی فصل هشتم سریال و چالش بودن و نبودن و همچنین نقش آنها
یکی از مهمترین عناصر داستان و بالطبع آن سریال بازی تاج و تخت شخصیتهای قدرتمند و تأثیرگذار بود. شخصیتهای مثل لیتل فینگر، ادارد استارک، خان دروگو، تایوین لنیستر، جان اسنو، آریا استارک، اوبراین مارتل و… مارتین بر اساس منطق روایتی هیچ شخصیت اصلی را از گزند حوادث و حتی مرگ در امان نگه نداشته بود. چنانچه در هر عنوان شخصیتهایی اصلی از مجموعه کنار میرفتند، کنار رفتنی که همیشه با شوک همراه و بهدوراز پیشبینی خوانندگان کتاب بود.
روایت پیچیده و پازل وار این حذف شخصیتها را بهگونهای مؤثر و تأثیرگذار در اختیار خود گرفته بود ولی میتوان گفت از فصل ششم شاید بتوان تقریباً با پایان گرهافکنی و پیچش داستان و بهنوبه ای حرکت بهسوی ساده شدن داستان و نتیجهگیری حذف بعضی از شخصیتها را در کیفیت روایتی مؤثر دانست. مسلماً در فصل هشتم دیگر شاهد سیاست ورزی لیتل فینگر (به خاطر مرگ این شخصیت) و لرد واریس (که تبدیل به یک مشاور در دربار و نه شخصیت پشت پرده مؤثر) نخواهیم بود. داستان بااینکه روند ساده شدن را در پیشگرفته ولی هنوز به علت باقی ماندن بسیاری از شخصیتهای پرطرفدار میتوان امیدوار به پایان پرشکوه بود، پایانی که مارتین به شباهت آن با پایان کتاب ارباب حلقهها اذعان میکند، در سریال نیز باید دید با نبودن عناصری مثل لیتل فینگر، دوران مارتل، اولنا تایرل و کم شدن محدوده پردازش شخصیتهایی مثل تیریون لنیستر و لرد واریس و علاقه مارتین به شخصیتهایی مثل (بهخصوص) آریا استارک، سندور گلکین (سگ شکاری) و سرسی لنیستر که احتمال کمی برای حذف از روایت دارد، میتوان هیجانی بهمثابه فصول پیشین را شاهد بود و یا در فصل هشتم سریال باید شاهد روند نزولی و عاقبت خوش داستان باشیم.
این مقاله توسط امین ظهورتبار از گروه نویسندگان مجله قرمز به رشته تحریر در آمده است.