حسادت دیگران به شما، غالبا پنهان است. هیچ شخصی به طور آشکار به شما نمیگوید من به تو حسادت میورزم، اما میتوان نشانههای حسادت ورزیدن را دربعضی از رفتارهای آن شخص پیدا کرد. در ادامه ۷ مورد را باهم بررسی میکنیم :
۱_ افراد حسود اشک شما در آورند
- حسادت و احساس عدم امنیت، شبیه دو تا بال یک پرنده هستند که همیشه باهم هستند. در واقع ریشهی حسادت، چیزی نیست جز احساس عدم امنیت درونی فرد. یکی از نشانههای بارز حسادت دیگران به شما، این است که افراد حسود، سعی میکنند تا حد ممکن شما را تحقیر و کوچک کنند. بعنوان مثال، شما کاری را به سرانجام میرسانید و به دیگران نشان میدهید آنهم به امید تشویق و حمایت از جانب آنها. اما افرادی که به شما حسادت میورزند، نه تنها هیچ انرژی مثبتی به شما نمیدهند که حتی به طور نامحسوس، سعی میکنند انتقاد کنند یا طعنه بزنند به خصوص در مواقعی که امکان دفاع از سوی شما وجود ندارد، یعنی پشت سرتان. از نشانههای بارز حسادت، غیبت کردن و بدگویی پشت سرتان است آنهم به طرزی اغراق آمیز و نادرست.
- اما در قبال اینگونه رفتارها چه باید کرد؟ بهترین راه، مهربان بودن با این افراد است طوریکه از احساس عدم امنیتی که دارند کاسته شود.
بیشتر بخوانید: با افراد حسود چگونه برخورد کنیم
۲_ عصبانی شدن از توصیههای دوستانه
- گاهی شده که شما از روی خیرخواهی و دوستی، توصیهای یا پیشنهادی به دیگران میدهید اما آنهایی که نسبت به شما احساس حسادت دارند، برمیآشوبند و از کوره در میروند. آنها به جای اینکه به پیشنهاد شما فکر کنند یا جوانب مختلف آنرا بررسی کنند، به ناگاه خشمگین شده و عصبانی میشوند و شما متعجب میشوید که چرا. دلیلش چیزی نیست جز حسادت دیگران به شما.
- البته این واضح است و همهی ما میدانیم که همیشه پیشنهادهای دیگران به شما نمیتواند بهترین گزینه باشد، چون آنها نمیتوانند از زاویه دید شما به مسائل نگاه کنند و طبیعی است که نمیتوانند بهترین پیشنهاد را هم به شما ارائه دهند، اما افرادی که باهم احساس نزدیکی و دوستی دارند، پیشنهادات همدیگر را بررسی میکنند و حتی به یک گوشه از ذهنشان سپارند، بدون اینکه عصبانی شوند.
۳_ ضد حال زدن به شما
- فرض کنید به یک سفر تفریحی رفتهاید و هنگامیکه بر میگردید، با همکاران خود در مورد سفر و تجربههایی که اندوختهاید، صحبت میکنید. مثلا میگویید از فلان قلهی کوه بالا رفتم و این تجربهی فوق العاده ای بود. در اینجا واکنش خیلی از همکارانتان این است که از شما بیشتر سوال کنند تا از چند وچون تجربه شما باخبر شوند. اما متوجه میشوید یک نفر بین آنها هست که مرتبا ضدحال میزند و وسط حرفتان میپرد و مثلا میگوید این قله ای که تو فتح کردی، تا حالا توسط هزاران نفر فتح شده و کار مهمی انجام ندادهای.
- در واقع یکی از واکنشهای رفتاری افراد حسود، این است که دقیقا دست روی آن چیزی میگذارند که شما به آن افتخار میکنید و سعی میکنند حس بی ارزش بودن را نسبت به آن چیز در شما القا کنند. بهترین کار در قبال این افراد آن است که توجهی به حرفهایشان نداشته باشید و راه خودتان را ادامه دهید.
۴_ پاچه گیری، یکی از نشانه های حسادت دیگران است
- شروع بی دلیل یک یک بحث و جدل فرسایشی، از سوی یک شخص، میتواند نشانهای از حسادت آن فرد نسبت به شما باشد. اینگونه آدمها منتظر مانند تااینکه کوچکترین خطایی از شما سر بزند و سپس بتوانند غوغا به پا کنند و یک جروبحث بی دلیل راه بیاندازند. علت اینکه برخیها به این گونه رفتار میکنند این است که احساس شکست در سراسر زندگی، آنها را فراگرفته و هرگاه هر شخصی به هر موفقیتی برسد، سعی در تخلیه این احساس منفی خود دارند آنهم از طریق بحث و دعوا. بدترین قسمت ماجرا هم این است که آنها این جروبحثها را رها نمیکنند و تا مدتها ادامه میدهند بلکه شاید بتوانند خودشان را از احساس عدم امنیتی که دارند، اندکی رها کنند. وارد نشدن در این بحثها، بهترین راه مقابله با این رفتارها است.
۵_ نفرت کورکورانه
- به یاد داشته باشید که حسادت، میتواند به آسانی تبدیل شود به نفرت. افرادی که نسبت به دیگران حسادت میورزند، خیلی سریع هم از آنها متنفر میشوند. فرض کنید دوست شما مرتبا در مورد یک گروه موسیقی بدگویی میکند اما آیا تا به حال از خودتان پرسیدهاید اگر او تا این حد از این گروه موسیقی تنفر دارد پس چرا با جزییات کامل تمام موزیک آنها را بلد است؟ علتش این است که در واقع او از این گروه موسیقی خوشش میآید اما به دلیل حسادت ورزیدن، سعی دارد با بدگویی کردن این علاقه را مخفی کند و به گونهای نشان دهد که از آنها نفرت دارد. این مثال را میتوان به کسانی که پشت سرشما بدگویی میکنند نیز تعمیم داد. این افراد منبع انرژی منفی هستند. بهتر است سعی کنید با مهربان بودن و در عین حال حفظ فاصله، با آنها رفتار کنید.
۶_ نادیده گرفتن فردیت خودشان
- همانطور که گفته شد، حسادت یک حس منفی است که ریشهی آن از عدم امنیت درونی آید. اگر نسبت به شخصی حسادت داشته باشیم شاید به دلیل است که میخواهیم جای او باشیم ولی نمیتوانیم. اما اگر قبول کنیم امکان ندارد که هیچکسی جای شخص دیگری باشد، و نیز اگر بتوانیم فردیت خود و دیگران را بپذیریم، به راحتی میتوان از این حس منفی رها شد و دیگر نیازی به تقلید کورکورانه از دیگران و نادیده گرفتن فردیت خود نیست. یک مثل قدیمی هست که میگوید تقلید، بالاترین نوع چاپلوسی است. وقتی یک نفر، موبه مو از شما کپیبرداری میکند، در واقع شما را الگو ی خودش قرار داده است. پدیدهای به نام چشم وهم چشمی نیز در فرهنگهای مختلف، ناشی از همین امر است. بخشی از این قضیه، طبیعی است. وقتی که ما کودک هستیم از والدین خود تقلید میکنیم وقتی بزرگتر میشویم ممکن است دنبالهروی سلبریتیها شویم اما یکجایی بایستی راهِ فردی خود را پیدا کنیم و به خودمان بعنوان یک آدم مستقل، بها بدهیم نه اینکه تا آخر عمر از دیگران کپیبرداری کنیم.
۷_ مسابقه گذاشتن در همه چیز
- حسادت ورزیدن میتواند دلیلی شود برای رقابت کردن. یکی از نشانههای واضح حسادت دیگران به شما، این است که سعی میکنند در همه چیز از شما جلو بیفتند. آنها با شما وارد یک مسابقهی تنگاتنگ میشوند. حتی گاهی ممکن است تنها دلیلی که شخصی تلاش طاقت فرسایی انجام میدهد تا چیزی را بدست آورد، فقط حسادت او باشد نه احتیاج شخصی خودش.
- البته گاهی این حد از حسادت، باعث میشود تیمهای ورزشی بتوانند انگیزه و دلیل زیادی برای برنده شدن داشته باشند. ولی اگر این مسئله به طور بیمارگونهای خودش را ظاهر کند، بایستی مراقب بود. فرض کنید شما در محل کارتان، به یک موفقیتی دست مییابید آنگاه متوجه میشوید یک نفر سایه به سایه شما را تعقیب میکند و از زندگی شما الگو برداری میکند به طوریکه هر قدمی که شما برداشتهاید را او هم بر میدارد و این مسئله باعث میشود که آن شخص از زندگی خودش مرتبا عقب و عقبتر بیفتد. اینجاست که باید مراقب باشد و بداند هر فردی زندگی شخصی خودش را دارد.
- اما برخورد شما با چینن افرادی میتواند به این صورت باشد که به آنها احساس ارزشمندی بدهید تا قبول کنند همینطور که هستند باعث افتخار هستند و نیازی نیست در هر چیزی با شما مسابقه بگذارند.
ترجمه و تالیف اختصاصی مجله قرمز
منبع: Top Think
بچه اگه میشه ی نفر من و راهنمایی کنه… من میخوام ی زبون که علاقه دارم یاد بگیرم اما به خاطر ژاپنی نمیتونم من اوتاکو بودم اما الان که میبینم من فقط انیمه دوست دارم نه خود خود ژاپن و وقتی به خودم میگم ولش کن به خودم میگم چند سال دیگه اوتاکو ها ژاپنی یاد گرفتند پیشم حرف زنند من این زبون و که حرف زدنش راحته بلد نیستم… فکر کنم فقط به خاطر حسادت آخرشه بنظرتون چی کار کنم؟ با زبون انگلیسی که میشه همه جا رفت ولی من میگم رفتم ژاپن واسه گردش چیزی بلد نیستم آزارم میده که هیچ علاقه ای هم به یاد گیری ژاپنی به نوشتار و زبون و… ندارم…
چندتا مرد گنده حسودی منو میکنند
امیدوارم بعد سرشون بیاد
سلام
چقدر حس پنهان و آفت موزی ایست ،
همیشه حس میکردم به برادر بزرگتر و خواهر کوچکترم توجه بیشتری میشود، (من منزوی و گوشه گیر ولی اونها ارتباطات سالمتری داشتند ) این حس همون حسادت بود .
کسیرو اصلا به حساب نمیآوردم ،
خودبزرگ بینی و کبر اصلا اجازه نمیداد ببینم … از وقتییادمه احساس فرق داشتن با دیگران درونم بود ، حس میکنی فرق داری ، مستقیم نمیگه بهتری از دیگران ولی اگر ببینی ش و بشناسی ش …
خداروشکر ، از جهنم خودساخته ت خلاص میشی … از قضاوت های شی واره ت از حکم صادر کردن از جنگیدن با دیگران خلاص میشی ، از نگه داشتن نقاب و هدر دادن نیروی زندگیت خلاص میشی …
خدایا خاضئانه ازت کمک میخوام ، نیازمند کمک و یاری تم
بدون لطفو عنایت تو ، محروم از نور هدایت تو
تمام دانسته ها باری ست کهزمین گیرم میکنه ..
سلام میدونی انسان دوست داره دیده بشه ولی همه توانایی نشون دادن خودشونو ندارن یا بهتره بگم چیزی اندر خور توجه دیگران ندارند باید متفاوت بود تا دیده شد من برام ثابت شده هر گاه باهنر خودم باعث تعجب و جلب توجه دیگران شدم بعدش همه اون آدما نسبت به من بیتفاوتی و بی محلی میکنند البتهکه تمارض وتظاهر میکنند. حس حسادتشون گل میکنه و میخوان منو زمین بزنند و با زبون بی زبونی میگن تو نباید خودتو نشون بدی و هنر و تبحرت رو باید در درون خودت خفه کنی اما من نمیتونم و تازه میگم که هر شخصی نون قلبشو میخوره و این خواست کائنات هست خداحافظ
متنفرم ازونایی ک حسودی میکنن بسوزیننن( ؛
فشار بقولین حسودای لنتی
سلام وقت بخیر دقیقا دو سال پیش شب یلدا رو وقتی بخاطر میارم به شدت از خودم عصبی میشم چیکار کردم که مادرم به من این حرفو بزنه بخاطر یه جاروبرقی نزدن بهم بگه با خواهرت حسودی نکن تو هم ازدواج کردی با شوهرت میای خونه من مهمونی انگار که به خاطر اینکه خواهرم نیاد خونمون پانشدم که جارو بزنم من راجع به هیچی به هیچکس چیزی نمیگم دردی داشته باشم به رو نمیارم سکوت میکنم نمیگم کمرم درد میکنه فعلا حال جارو زدن ندارم اصلا تنبلم و هیچ وقت جارو نمیزنم اما وقتی میبینم رفتارشون تحمل کردنی نیست تصمیم میگیرم بیشتر ازشون فاصله بگیرم میگن دوری و دوستی… اما هر چی بیشتر ازشون دور شدم تو این دو سال باز یه چیزی دارن بگن چرا از خونه میری بیرون چرا باید بری مگه چیکار داری کجاا میری صبر کن غروب باهم بریم صبر کن با خواهرت بریم صبر کن… صبر کن… کسی که این همه صبر میکنه و هیچی نمیگه باز حتما حسودی دارم حتما دشمنشون شدم دیگه حتی از خودم خستم تصمیم گرفتم هیچ چی نداشته باشم نه پول نه حساب بانکی نه دلخوشی نه خواسته و هدفی فقط تنها کارم بشه نفس بکشم و دورش بگردم اگه ازینم خسته بشم باید ترکش کنم و نفس هم نکشم هیچ ارزویی ندارم به جز مرگ خودم شاید همه راحت بشن با رفتن من ماجرای فاصله گرفتنم دو سال پیش شروع شد اون موقع به بهانه دانشگاه بیرون میرفتم گفتم منو کمتر ببینه شاید خوب بشه اما امروز فهمیدم حتی با رفتن هم مشکل داره یه چیزی میگه و حرف بار میکنه اگر جایی میخای بری برو بگو کجا میری ما بدونیم کجا هستی مردم میگن دخترتو اونجا دیدیم اگه کتابخونه میری کلاس نقاشی میری بگو ما بدونیم … بدون من حتی برای نیم ساعتم دووم نمیاره باید بگه تو نبودی من نوه داری کردم اشپزیم عقب افتاد تو این دو سال چهار بار ازنظرش حسود بودم بخاطر جارو نکردن خونه تو شب یلدا بخاطر حاملگی خواهر یا شایدم تحویل گرفتن لباسش از خیاطی دید که من یجوری نگاهش میکردم بخاطر ارایش نکردنم لباسی که میخواد بپوشم و نپوشم بخاطر بیرون رفتنم و تنها گذاشتنش با نوه، دیگه تصمیم دارم برم ثبت احوال اسمم عوض کنم هر لحظه اسم یکی از فامیلا صدام میکنه میگه حمیده درست لباس بموش فریبا غذا مواظب باش نسوزه عباس مدل لباس میپوشم هر کاریو میکنه ک مادرش با خودش کرد
من نظرات در مورد مدیریت که میدادم بخاطر این بود که خودم گرفتار بودم ، می خواستم نحوی مدیریت عوض بشه ویا اطلاع رسانی بشه ممکن بقیه نگفته باشند
باور کنید دنبال جا برای نوشتن می گفتم دارم همه جا می نویسم خوب من ارسال می کنم بخاطر اینکه سال قبل جای دیگه ای می نوشتم بعد می بینم اطلاعات من کجا رفت امسال در نظرات می نویسم
باور کنید دنبال جا برای نوشتن می گفتم دارم همه جا می نویسم
من فکر می کنم شاید سره کار به من حسادت نمی کردن بلکه از من می ترسیدن ، چون فکر می کردن ادمی مثل من جاشون رو می گیره ویا باعث میشه کارهای اونا دیده نشه ، من خودم زیاد کار می کردم بعضی ها کندتر بعضی ها کندتر ، من زیاد کار می کردم بخاطر اینکه اخراجمنکنند وازم می خواستند والبته وجدان کاری هم دارم، کاری به بقیه نداشتم ، بعد رفتن زیر اب منو زدن ، یه خدمات که نمی تونه جای مدیر رو بگیره می تونه درسته تا حدودی از مدیریت سر در میاوردم ولی خوب جاش رو نمی تونستم بگیرم
تیکه تیکه بشید شما حسودا که اینقدر از موفقیت دیگری زورتون میاد و آزارش میدین
بمیرین انشالله از حسودی ،حسودهای بدبخت :/
حالم ازتون بهم میخور حسود های عوضی
بمیرید از حسادت
اخرش از این حسادت میمیرید!
و زر زر وجودتو میخوره!
هرچقدر که دوست دارید زجه بزنید و تلاش کنید!
اما این و همیشه میگم! تو بازی که برندش منم بیخودی تلاش نکن!❤️
خیلی پر محتوا و عالی.مرسی صد
من چپ میرم راس میرم فقط این افراد می بینم مخصوصا در دوران کرونا خیلی زیاد بود نکبت های نمایشی
چرا اصلا باید حسودی بکنند؟ درگی ازین ماجرا ندارم! هرکس توی موقعیت و جایگاه مخصوصی برای خودش هست. توی دنیا هزارن کار و شغل هست، هزاران توانایی هست! دلیل نیست اگه تو یه چیزی احساس کمبود داری ب نوعی سعی کنی کسی ک بهتر از خودته رو اذیت کنی