روانشناسان مثبت نگر به این باور رسیدهاند که با مشخص نمودن و بارز کردن قدرت ذهنی مراجعانشان توانستهاند آنها را در شناسایی مهارتها و استعدادهای ذاتی درونیشان کمک کنند. آنها با این روش بیمارانی که تا قبل از آن احساس درماندگی داشتند را کمک کردند تا بتوانند بر این حس منفی خودشان چیره شوند.
قدرت ذهنی بالا، به معنای داشتن نقاط قوت و نداشتن نقاط ضعف نیست. برای داشتن قدرت ذهنی بالا، نیازی نیست فقط روی تواناییها تمرکز کنیم و نقاط ضعف خود را نادیده بگیریم. بلکه برعکس، بهتر است برای داشتن قدرت ذهنی بالا، بررسی دقیقتری به عادات بدی داشته باشیم که باعث تحلیل قدرت ذهنی ما شدهاند. به عبارتی دیگر برای ایجاد یک وضعیت مساعد از یک وضعیت نامساعد بایستی قدم برداریم.
چگونه قدرت ذهنی انسان بالا میرود؟
امروزه با توجه به مشغلههای زیاد زندگی، عملا فرصت بسیار کمی برای ما هست که بتوانیم از صفر شروع کنیم و یکسری عادت جدید را وارد زندگی خود نماییم. اما به جای این میتوان به طور هوشمندانه شروع کنیم به حذف عادتهایی که باعث پایین آوردن قدرت ذهنی و توان روحی ما شدهاند. در ادامه ۱۳ کاری که انسانهایی که قدرت ذهنی بالا دارند ، انجام نمیدهند را لیست کردهایم. اگر شما هم این عادتها را دارید کافی ست ابتدا آنها را بشناسید و سپس سعی در ترک آنها نمایید تا بتوانید به شخصی با قدرت ذهنی قوی تبدیل شوید.
هدر دادن زمان و افسوس خوردن به حال خود
کمی فکر کنید که آیا غوطه ور شدن در افکاری که فقط روی مشکلات و سختیهایی که داشتهاید متمرکز شده و باعث میشود مشکلات شما از آنچه که هست بزرگ و بزرگتر جلوه نماید و شما را نزد خودتان یک آدم بدبخت جلوه دهد، کار عاقلانه و به صلاح شماست؟
فرقی نمیکند جنس مشکلات شما چه باشد، چه از جنس پرداخت قبضها و بدهیهای عقب افتاده باشد یا از جنس بیماریهای مختلف فیزیکی، اگر خودتان را غرق در فکر کردن به مشکلات کنید چیزی حل نمیشود، بلکه عملا دارید این مشکلات را در ذهنتان تبدیل به غولهای بی شاخ و دم میکنید.
اینکار باعث میشود به حال خودتان افسوس بخورید و در نهایت مانع از این میشود که بتوانید خوب فکر کنید و راه حلی برای آن مشکلات پیدا کنید. بهتر است بپذیرید که چیزهایی در زندگی هستند که اجتناب ناپذیرند. سختی و غم از آن چیزهای غیرقابل اجتناب است ولی واکنش شما نسبت به این سختیها و غمها، کاملا در دست شماست و یک انتخاب آزادانه است. حتی اگر نتوانید آن مشکلات را حل کنید بازهم میتوانید آزادانه انتخاب کنید که چه نوع طرز فکری را داشته باشید. میتوانید به جای تمرکز بر مشکلات غیرقابل حل، بر داشتههایی که دارید تمرکز کنید و نسبت به کوچکترین مواهب زندگی که در دست دارید دیدگاهی قدردان در خود ایجاد نمایید.
نیروی مشکلات را کم کنید تا قدرت ذهنی شما کم نشود
این غیر ممکن است که احساس کنید یک قربانی شرایط هستید و در عین حال هم بتوانید قدرت ذهنی بالایی داشته باشید. اگر خودتان را قربانی شده توسط دیگران فرض کنید در واقع دارید قدرت دیگران را برروی خودتان اعمال میکنید. شاید دیگران با بدرفتاریهایشان، باعث آزار شما شدهاند اما این شمایید که اگر احساس قربانی بودن بکنید به رفتار آنها قدرت بخشیدهاید. میتوانید نحوه فکر کردن در مورد آن رفتار بد را عوض کنید چراکه هیچ شخصی این توانایی را ندارد که نحوه فکر کردن شما را در دست بگیرد. نحوه فکر کردن شما در دست خودتان است. اینکه نیروی ذهنی خودتان را با افکار مثبت بالا ببرید یکی از چیزهایی است که باعث دسترسی شما به آن زندگی میشود که خواهان آن هستید.
خجالت کشیدن از تغییر کردن
چنانچه نگران این هستید که اگر تغییر کنید شاید همه چیز بدتر شود یعنی که هنوز هم در عادتهای بد قبلی خود گیر کردهاید. به خاطر داشته باشید که حتی طبیعت نیز مرتبا در حال تغییر است تا خودش را با شرایط آب و هوایی وفق دهد. موفقیت شما نیز در گرو این است که تا چه حدی میتوانید تغییر کنید و خودتان را با شرایط وفق دهید. هر چه بیشتر بتوانید در مقابل شرایط ناراحت کننده، انعطاف پذیر باشید و تغییر کنید و آنچه نامطلوب هست را بزدایید، اعتماد به نفس و قدرت ذهنی بیشتری پیدا خواهید کرد. مثلا تغییر دادن شغلتان یا خارج شدن از یک رابطه ناسالم، باعث بالا رفتن توانمندی ذهنی شما میشود.
هدردادن انرژی برای چیزهایی که غیرقابل کنترل شما هستند
در مورد چیزهایی که از کنترل شما خارج است، شکایت کردن و نگران بودن، باعث حل آنها نمیشوند بلکه فقط انرژی شما را هدر میدهند. در عوض اگر وقت و انرژی ذهنی خود را بر روی مسائلی بگذارید که در کنترل شما هستند خیلی بهتر میتوانید زندگی کنید.
کمی به لحظههایی که نگران یک مشکل غیرقابل کنترل بودید فکر کنید، مثلا انتخابهای دیگران یا رفتارهای رقبای شما، آیا آن مشکلات حل شدند؟ آیا بهتر نبود انرژی خود را به چیزی که در کنترل شما بود اختصاص میدادید؟ مثلا وقت گذاشتن بر روی کارهای خودتان، یا تمام کردن پروژههای نیمه کارهتان، یا وقت گذاشتن با خانواده، یا کمک کردن به یک دوست.
این را بپذیرید که بعضی وقتها بعضی چیزها خارج از کنترل شما هستند سپس تمرکز خود را از روی آنها بردارید و بر روی چیزهایی تمرکز کنید که مثمر ثمر باشد. به جای کنترل رفتار آدمهایی که در اطرافتان هستند، واکنش های خودتان را کنترل کنید.
سعی در خوشحال کردن همه
اینکه بخواهید همه را خوشحال و راضی از خودتان نگه دارید در حالیکه خودتان زیر فشار عصبی باشید باعث تخلیه شدن انرژی وکم شدن قدرت ذهنی شما میشود. چون شما به جای اینکه تمرکز کنید بر اهدافتان، مدام مجبورید به دنبال خواسته های دیگران بروید و در نتیجه از اهداف خودتان دور میمانید.
اینکه گاهی دیگران را نسبت به خودتان ناامید کنید، نیاز به شهامت دارد ولی زندگی کردن بر طبق ارزشها و خواستههای خودتان دارای اعتبار بیشتری است. سعی کنید ۵ مورد از موارد مهمی که باید به آنها دست یابید را بنویسید و تا رسیدن به آنها دست از تمرکز بر روی این اهداف برندارید حتی اگر به قیمت این باشد که نتوانید همه را راضی نگه دارید.
ترس از ریسک کردن
اگر چیزی خیلی وحشتناک به نظر میرسد سعی کنید از ریسک کردن در مورد آن خودداری کنید حتی اگر یک انتخاب ساده باشد. اما در نقطه مقابل، اگر چیزی باعث شور و اشتیاق زیادی در شما شود بهتر است ریسک کردن در مورد آن را انجام دهید.
احساسات شما میتواند یک قاضی خوب باشد که تشخیص دهید آیا ریسکی را انجام دهید یا نه. به خاطر داشته باشید شما هرگز نمیتوانید تبدیل به یک فرد فراتر از حد معمول شوید اگر هرگز ریسکی را در زندگی انجام ندهید. سعی کنید به خوبی در درون خودتان تعمق کنید و ببینید حس شما به شما چه میگوید، سپس یک لیست از مزایا و معایب آن ریسک بنویسید تا بتوانید یک تصمیم معقولانه و منطقی بگیرید.
درجا زدن در گذشته
قطعا اگر بتوانید از گذشتهها، درسهای مهمی یاد بگیرید باعث میشود قدرت ذهنی شما بالاتر برود. اما نشخوار گذشته و اندوه خوردن در مورد آن، واقعا دردناک است و هیچ کمکی به شما نخواهد کرد و فقط باعث میشود زمان حال را از دست بدهید و سپس زمان آینده را.
با گذشتهی خود و تمام اشتباهاتی که در آن انجام دادهاید آشتی کنید. گاهی نیاز است کسی را که باعث آزار شما شده است ببخشید و گاهی نیاز است حس پشیمانی را از خودتان دور کنید تا در کل، بتوانید به سوی آینده حرکت نمایید. به جای اینکه زندگی خودتان را هر روز در گذشته تکرار کنید، سعی کنید بر روی احساساتی که برایتان دردناک است کار کنید و به نحوی آنها را از خودتان دور نمایید.
تکرار اشتباهات گذشته
اگر در زمانی که مدرسه میرفتید معلم از شما سوالی کرد و شما هم پاسخ اشتباه دادید و احساس خجالت به شما دست داد یا دست به یک خرابکاری زده بودید و باعث خراب شدن خودتان شدید، از همان زمان نوجوانی و جوانی میآموزید که اشتباه کردن بد است و در نتیجه سعی کردهاید که اشتاباهات خودتان را پنهان کنید که باعث شرم ساری نشوید. اما اینکار باعث میشود نتوانید از اشتباهات خود درس بگیرید و ممکن است دوباره آنها را تکرار کنید.
مثال دیگر اینکه ممکن است پس مدتها ورزش و رژیم غذایی و رسیدن به وزن دلخواهتان، دوباره همه چیز را رها کنید و وزنتان افزایش یابد اما اشکالی ندارد این اشتباهی است که باید به خوبی آنرا بررسی کنید تا دوباره تکرار نشود نه اینکه آنرا انکار کنید.
بررسی موشکافانه در مورد هر قدمی که اشتباه برمیدارید، میتواند باعث رشد شما شود و در نهایت قدرت ذهنی شما را بالا ببرد. بهتر است در مواجه شدن با هر اشتباهی، ابتدا آنرا بپذیرید و سپس اشتباه خود را ارزیابی کنید و از دانش جدیدی که در مورد آن اشتباه به دست میآورید برای ساختن آیندهای بهتر، استفاده نمایید.
خشمگین شدن از موفقیت دیگران
موفقیت شغلی همکارتان یا شنیدن خبر موفقیت دوستتان یا دیدن ماشینی که یکی از اقوامتان خریده و شما توان مالی خرید آنرا ندارید، ممکن است باعث تحریک حس حسادت در شما شود اما حسادت کردن باعث میشود تمرکز شما به جای اینکه بر اهداف خودتان باشد، به چیز دیگری معطوف گردد و این مانع موفقیت شما خواهد بود.
برای کم شدن حس حسادتان سعی کنید تعریف شخصی خودتان از موفقیت را روی کاغذ بنویسید و هنگامیکه متوجه شدید تعریف شما از موفقیت از آنچه دیگران تصور میکنند فرق دارد، باعث میشود حس حسادت در شما از بین برود و به جای آن، بر روی رسیدن به اهداف شخصی خودتان تمرکز و فعالیت کنید.
این نکته را به خاطر داشته باشید که اگر کسی به هدفش برسد و موفق شود قرار نیست جای شما را تنگ کند یا مانعی برای رسیدن شما به هدفتان باشد.
تسلیم شدن با اولین شکست
برخی از مردم سعی میکنند به هر قیمتی شده از هرگونه شکست و اشتباهی ممانعت کنند چون فکر میکنند از ارزشمند بودن آنها کم میشود. اینکه اصلا هیچ تلاشی نکنید و یا با اولین شکست، دست از تلاش بردارید مانع از این میشود که پتانسیل های درون خود را کشف کنید. تقریبا تمام داستانهایی که از افراد موفق گفته شده همراه بوده با شکستهای فراوانی که آنها خوردهاند. یکی از مثالهای بارز آن توماس ادیسون است که قبل از موفقیتش هزاران بار شکست را تجربه کرد.
با شکستهای خود روبرو شوید و خودتان را فراتر از محدودیتهایی که برای خوتان تعریف کردهاید ببرید. حتی اگر احساس شرم یا ترس یا طرد شدگی به شما دست دهد باز هم سرتان را بالا بگیرید و اجازه ندهید عدم موفقیت، باعث شود شخصیت شما زیر سوال برود. پس از هر شکستی، بر روی بالا بردن توانمندیهای خود کار کنید و دوباره از ابتدا شروع کنید.
ترس از زمانهای تنهایی
برای برخی مردم، تنها بودن خیلی سخت است و به آنها احساس بیثمر بودن میدهد. برای آنها تصور تنها بودن با تصورات و افکارشان، ترسناک به نظر میرسد. بسیاری از مردم از سکوت و تنهایی فرار میکنند و سعی میکنند سکوت و تنهایی خود را با سروصداها و شلوغ کردن دوروبرشان، پر کنند.
اما اختصاص دادن زمانهایی برای تنهایی، یکی از فاکتورهای اساسی برای رشد و بالا بردن قدرت ذهنی است. سعی کنید هر روز مدت ۱۰ دقیقه هم که شده با خودتان خلوت کنید، فکر کنید و از تمام حواسپرتی ها و مزاحمتهای دنیای اطرافتان جدا شوید. این زمانها را برای بررسی عملکرد خودتان اختصاص دهید و نیز به فکر اهداف جدیدی برای آینده باشید.
طلبکار بودن از دنیا
ما فکر میکنیم اگر سخت کار کنیم و تمام تلاشمان را انجام دهیم حتما مستحق موفقیت هستیم و حس طلبکار بودن به ما دست میدهد. اما داشتن این حس چیزی نیست که شما را بسوی رسیدن به اهدافتان یاری دهد، بلکه برعکس مانعی برای شما خواهد بود. به جای اینکه حس طلبکار بودن داشته باشید فکر کنید ببینید شما چه چیزی دارید که به دنیا عرضه کنید. به جای اینکه منتظر پاداش باشید، خودتان به دنیای اطرافتان هدیهای بدهید.
انتظار اینکه سریع به نتیجه برسید
رشد شخصیتی، به آرامی صورت میگیرد. سریع نیست. مثلا از بین رفتن تنبلی در یک فرد، یا بهبود رابطه ازدواج او، اتفاقی نیست که در عرض یک شب انجام شود بلکه به زمان نیاز دارد و اگر این مسئله را نپذیرد باعث ناامیدی در او میشود. رشد شخصیتی شبیه به دوی ماراتن است که به استقامت در طول زمان نیاز دارد نه به سرعت بالا.
شما با انجام ندادن این ۱۳ کار میتوانید قدرت ذهنی خود را برای مدیریت صحیح زندگیتان، بالا ببرید. هر شخصی میتواند قدرت ذهنیاش را افرایش دهد. تنها چیزی که لازم است تمرین کردن است.
ترجمه اختصاصی مجله قرمز از مقاله Amy Morin
منبع: success