گامبی وزیر یکی از سریال های موفقی است که در سال ۲۰۲۰ از طریق شبکه نت فلیکس به دست مخاطبان رسید. ظهور جهانی پدیده کرونا و درگیری جامعه جهانی با این بیماری و اجتناب از نمایش فیلم‌ها در سینما محملی بود که به سریال‌های خانگی مجال بیشتری برای درخشیدن و کسب مخاطب‌های پیگیر داد. گامبی وزیر یکی از کارهایی است که با حوصله و به تدریج به استفاده از المان‌های مختلف به جذب گسترده مخاطب پرداخته و در عمل یکی از سریال‌های موفق سال ۲۰۲۰ باشد. در ادامه به بررسی این سریال خواهیم پرداخت.

 

کرونا و زمینه‌ای مناسب برای ساخت سریال و مینی سریال‌های جذاب

کرونا یا کورونا ویروس بیماری و پدیده‌ای مخرب بود که چه از لحاظ مرگ و میر و میزان ابتلا و چه بار سنگین مالی و رکود اقتصادی که برای دنیا به ارمغان آورد، با هر نگاهی یک فاجعه محسوب می‌شود. اما ورای ابعاد فاجعه زای این بیماری، این پدیده به کمک مفهومی رفت که به تدریج در سینما و تلویزیون در حال شکل گیری است. وقتی ما به سینما و اکران فیلم‌ها نگاهی بیندازیم ناخواسته با نوعی اجبار و محدودیت در زمان نمایشی فیلم‌ها مواجه هستیم. غالب فیلم‌های اکران زمانی ما بین ۹۰-۱۲۰ دقیقه داشته و به ندرت فیلم‌های با زمان بیشتر از سه ساعت اکران می‌شود. این امر به خودی خود سبب نوعی شتاب زدگی در روایت (و حتی می‌شد گفت ایجاز) و چشم پوشی و حذف جزئیات و در نتیجه عدم انسجام و قدرت روایت می‌شد.

در مقابل با سریال‌هایی طولانی و بیشتر چند فصلی مواجه بودیم که از فرط آب بستن در ایده در فصل‌های پایانی بسیار ناکارآمد جلوه می‌کردند. راه حل بینابین که گاها مورد استفاده قرار گرفته است تولید مینی سری یا مینی سریال‌هایی است که هم پیرنگ و کشش فیلم‌های سینمایی را دارند و هم به خاطر دنباله دار بودن می‌توانند مخاطبان بسیاری را کم کم با خود همراه کنند. نمود بارز این مورد، مینی سریال قدرتمند و واقعاً بی ایراد چرنوبیل بود که با ویژگی‌های کم نظیر و دقت منحصر به فرد توانست به محبوبیت و حتی امتیاز بالایی بین مردم و منتقدین برسد. اگر چرنوبیل در باب انفجار نیروگاه چرنوبیل در زمان اتحاد جماهیر شوروی بود و مورد اعتراض دولت روسیه قرار گرفت، گامبی وزیر از این نظر فاقد چالش لازم است و بیشتر از دریچه شطرنج به بررسی دوران جنگ سرد می‌پردازد.

 

گامبی وزیر

 

پتانسیل داستانی سریال گامبی وزیر

با زمینه فراهم شده که معمولاً دهه‌های میانی قرن بیستم در ایالات متحده است تیم سازنده به سراغ یکی از کارها مهجور والتر تویس رفته؛ نویسنده‌ای که دو اقتباس موفق و محبوب او یعنی بیلیاردباز با بازی پل نیومن و رنگ پول با بازی تام کروز در سینماها جان گرفت و مخاطب بسیاری را جذب کرد. گامبی وزیر یا گامبی ملکه که بر حرکت اولی که توسط مهره وزیر شروع می‌شود دلالت دارد، کتاب ۲۴۳ صفحه‌ای بود که در باب معرفی خیالی یکی از قهرمانان زن دنیای شطرنج بود. تیم سازنده با هوشمندی در ابتدا برای قش مقابل قهرمان داستان که الیزابت (بث) هارمون نام داشت به سراغ گری کاسپاروف رفتند و حتی پیشنهاد دادند که همسر این استاد بزرگ و قهرمان سابق دنیا نیز در سریال ایفای نقش کند ولی با امتنای کاسپاروف این قهرمان بزرگ به مشاوره به کارگردان برای پخته شدن هرچه بیشتر فیلمنامه و اجرا پرداخت که در عمل بسیار به کار آمده و زمینه ساز تولید روایتی مهیج و گیرا از نبردهای الیزابت هارمون با رقبای داخلی و خارجی به ویژه رقبای قدر از اتحاد جماهیر شوروی شد.

سریال سه وجه مختلف دارد: زمینه ظهور غولی به نام الیزابت هارمون، گسترده شدن رقابت‌های این قهرمان و حواشی و متن زندگی این قهرمان. سریال از آغاز و تکیه بر دوران کودکی و یتیم بودن و گذران عمر الیزابت در نوانخانه و رابطه با آقای شایبل مخاطب را به خوبی با خود همراه می‌کند. تأثیر داروهای آرام بخش، لجبازی و خیره سری الیزابت و همچنین وقایع منفی کودکی به عنوان موتور محرک وی عمل کرده و سبب خیزش یک قهرمان بزرگ در شطرنج می‌شود. مینی سریال گامبی وزیر چه در روایت مستقیم پرورش استعداد الیزابت توسط فراش نوانخانه و چه فلش بک‌هایی که به مرگ مادر الیزابت می‌پردازد به خوبی روند تکاملی و شکل گیری این کاراکتر را به بیننده نشان می‌دهد و در کنار با دقت بالایی زندگی در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی در ایالات متحده را بازسازی کرده است.

گامبی وزیر، چرنوبیل و در مدیوم سینما کتاب سبز فیلم‌هایی هستند که در سال‌های اخیر در بازسازی وقایع معاصر موفق عمل کرده‌اند و کلید شروع این امر فیلمنامه‌ای جالب و دقیق است که به بیان مبارزات ذهنی یک قهرمان شطرنج، دغدغه و حاشیه‌های زندگی او و معرفی مناسبات دنیایی است که پیرامون این قهرمان را در بر گرفته بود. اشاره به استفاده از آرام بخش، معرفی دوران بلوغ و رقابت و خواسته‌ها در این زمینه و گذر از این مراحل چیزی است که به خوبی انجام شده است؛ هارمون در دنیای شطرنج غولی تهاجمی است و پیش یاز این امر غور در تنهایی و دنیای خیال و تسجم بخشی به چیزی مهره‌های شطرنج است. مورد جالبی نبود اگر شاهد قهرمانی دقیق می‌بودیم که در دنیای بیرون هم بسیار برون گرا بود، در این زمینه درون گرایی و سکوت هارمون زیبا و به موقع است و این چیزی است که شاید تاوان قهرمان بودن و جلو بودن از زمانه است.

 

گامبی وزیر

در زمانه‌ای که پیدا کردن دوست غیر همجنس یا موسیقی راک و پاپ و مدهای لباس و دورهمی خیلی اپیدمی شده مطالعه و سدشکنی در مورد افتخار آفرینی زنان در دنیای شطرنج امری عمیق و باارزش‌تر است. این مینی سریال به خوبی ترکیب یک قهرمان جاه طلب و با اعتماد شطرنج و یک کاراکتر غیر اجتماعی را به رخ مخاطبین می‌کشد و ازهمه بهتر ترکیب این تقابل با مشکلات الیزابت هارمون در زمینه استفاده از داروهای آرام بخش، نوشیدنی‌های الکلی و … است و وجود نامادری الیزابت که در جویی از دارو و الکل و سیگار غرق و البته در پیانو و اجرای آن توانایی چشمگیری داشت بر این کمپلکس جذاب افزود. الیزابت بر خلاف نامادری خود که گرفتار خجالت و کمبود اعتماد به نفس بود با سربلندی به استعداد خود در زمینه شطرنج جامع عمل پوشانده و کم کم بر مشکلات درونی و غیر اجتماعی بودن نیز غلبه کرد و همین می‌تواند پیام جالبی برای مخاطب باشد که به جای پیدا کردن همدرد به دنبال حل مسئله و نشاط برآمده از آن باشیم.

در زمینه طراحی البته سریال علی رغم وجود گری کاسپاروف باز هم نمره بالایی نمی‌گیرد و ورای احترام به قهرمانان اتحاد جماهیر شوروی باز تا حدودی چهره‌ای کلیشه‌ای و ماشینی یا بی هدف از آنها را به مخاطب نشان می‌دهد که بر خلاف پویا و هدفمند آمریکایی است و در این زمینه اگرچه فیلمنامه تلاش‌هایی را کرده که متفاوت باشد ولی به مانند چرنوبیل این تلاش نتوانسته بر وجه تبلیغاتی و سیاسی سریال غلبه کند و امید است که در مینی سریال تاریخی که به اتحاد جماهیر اشاره دارند تا حدودی از کلیشه اتمسفر فقط سرد این اتحاد بزرگ و مردمانش جدا شویم چیزی که الیزابت در بازی سرگرم کننده چکرز پایانی با مردمان کوچه و خیابان شوروی و برخورد گرم آنها انجام داد ولی انگار کافی نبوده و البته شاید هم این مینی سریال برای اینکه روایتش که جزئیات زیادی دارد بیش از پیچیده نشده و مخاطب را از دست ندهد از بودن در این ورطه خودداری کرد.

نقاط قوت سریال گامبی وزیر

گامبی وزیر درست همان نقاط قوتی را دارد که سریال به یاد ماندنی چرنوبیل. اگر چرنوبیل درگیر اتفاقاتی واقعی می‌شد گامبی وزیر این محدودیت را نداشته به خوبی می‌تواند سوار بر تخیل رمان والتر تویس شده و دنیای عجیب و غریب یک قهرمان بزرگ شطرنج را به رخ مخاطب بکشد. این مینی سریال در زمینه گردآوری تیم بازیگری عالی عمل کرده، طراحی صحنه و چهره پردازی بی نقصی دارد که سیار متناسب با شرایط زمانی سریال است، تدوین و موسیقی قدرتمند نیز المان‌هایی هستند که به خلق روایتی پر از درگیر کننده و گیرا کمک کرده و مخاطب را با خود همراه می‌کنند. نقطه پایان این ابزارها اجرای خوب کارگردان و به ای های گرفته شده واقعاً عالی به ویژه از آنیا تیلور جوی است؛ بازیگر با استعدادی که با فیلم‌های خوب شکافته (اسپلیت) و گلس ام نایت شیامالان توانست خود را به عنوان به دنیای سینما معرفی کند. این مینی سریال محمل مناسبی بود که آنیا تیلور جوی بعد از عدم موفقیت فیلم جهش یافته‌های جدید در کنار میسی ویلیامز این بار با بازی خیره کننده هم موتور روایتی را به خوبی تقویت کند و هم به کارگردان‌های بزرگ برای همکاری‌های جاه طلبانه و پرطرفدار در آینده چراغ سبز نشان دهد و در نهایت به دنیای سینما و هالیوود نوید ظهور استعداد ویژه را بدهد، استعدادی که تنها ۲۴ سن دارد و می‌تواند چندین نقش خوب و پیچیده به مانند الیزابت هارمون را تجسم بخشیده و مخاطب خود را غرق هیجان و سرگرمی کند. نحوه بیان جملات به ویژه در سنین مختلف و گرفتن ژست‌های مناسب در شطرنج نقطه اوج هنرنمایی تیلور جوی است که با بازی‌های فرعی ولی قابل قبول دیگر بازیگران همراه شده است.

نقاط ضعف سریال گامبی وزیر

یکی از مواردی که بیشتر می‌شد روی آن کار کرد متن زندگی الیزابت و اطرافیان او بود، مینی سریال بیشتر نگاهی گذرا به این جنبه دارد و روابط الیزابت با دوستانش بیشتر براساس دوستی، پارتنر بودن یا کلیشه‌های فمینیسیتی بود و تازه در انتهای سریال الیزابت به بلوغ رفتاری می رسه. قبل از اون ما با چندین ناجی مواجه هستیم، آقای شایبل، آلما، بن و حتی رفیق دوران نوانخانه الیزابت. ولی وقتی تازه الیزابت به بلوغ کامل می‌رسید سریال به پایان می‌رسد و شاید این یکی از نقاط تاریکی در خیلی کارهای دنباله‌ای باشد یعنی گذار بین نوجوانی و بزرگ سالی کمی سخت است و معدود نویسندگانی وجود دارند که از پس این کار برآیند. نمونه جالبی که به ذهنم رسید و از جهاتی و جنبه تخیل با گامبی وزیر مشابه هست مجموعه کتاب و مجموعه فیلم هری پاتر بود؛ تا زمانی قهرمانان در دوران کودکی و در بطن ماجرا و لذت دوران کودکی و ماجراجویی بودند کار لذت بخش بود ولی با بزرگ شدن و گستره شدن مفاهیم به نظرم جی کی رولینگ بسط خوبی نداشت. گامبی وزیر هم با این چالش مواجه هست و وقتی سریال از نر مفهوم دوران جنگ سرد و فمینیسم و… گسترده میشه اصل موضوع و لذت بی حد و حصر خوشی شطرنج و دنیاش زیر سؤال می‌ره. این دنیا نیازمند لذت کودکانه است تا منطقی بزرگ سالانه. همین هست که به نظرم هارمون تا زمانی که با قدرت غریزی قهرمان ایالات متحده شد ریتم داستانی مطلوب است ولی از زمانی که با منطق به دنبال موفقیت بیشتر و گسترش داستانی می‌رویم حاصل به نظر بنده چندان موفق نیست.

می‌شد دنیای فیلم را به رقابت در حد کودکان و نوجوانان برد ولی با این روش مخاطب سریال هم محدودتر و ریسک موفقیت کار بالاتر می‌رفت. در اینجا ما به جز رقابت شطرنج ترسیم دوران جنگ سرد، مسائل فمینیستی و بلوغ و اعتیاد و… را هم داریم که مخاطب خود را دارند. این مورد به جز وفاداری اقتباس به منبع خود یعنی کتاب است که در جای خود اهمیت دارد. مورد بعدی به نظرم عدم احاطه نویسنده و تیم سازنده به مسائل پزشکی و تکیه بر کلیشه‌های روایی است. به مانند فیلم سینمایی حرفه‌ای (لئون – لوک بسون ۱۹۹۴) به محض قورت دادن و استفاده از دارو اثر درمانی آن شروع می‌شود. این امری است که سندیت ندارد چون روش استفاده خوراکی است نه دریافت از طریق ورید و برای شروع اثر حداقل چند دقیقه‌ای زمان نیاز است ولی ما در سریال چه در ماجرای اوردوز الیزابت در نوان خانه و چه در تقابل با هری شاهد عملکرد سریع داروی آرام بخش هستیم.

گامبی وزیر

 

سخن پایانی

مینی سریال گامبی کاری خوب با روایت درگیر کننده است که حول و حوش ظهور غولی در دنیای شطرنج و حواشی زندگی او از دران کودکی و بزرگ سالی است. سریال در همه زمینه‌ها کارکرد قابل قبولی دارد و در کنار چرنوبیل از جمله کارهای ماندگار شبکه نت فلیکس و از جنبه محبوبیت رقیبی خوب برای سریال مندلورین است. این سریال موید ظهور بازیگری با استعداد و توانا به نام آنیا تیلور جوی است که نوید بازیگری قهار را در سالهای آتی می‌دهد. باید دید که می‌توانیم شاهد فصل دوم این سریال و ادامه هنرنمایی تیلور جوی و بقیه عوامل باشیم و یا به مانند چرنوبیل باید به عنوان خاطره‌ای خوش و کاری ماندگار در یادها ثبت شود. باید منتظر بود و دید.

 

این مقاله توسط امین ظهورتبار از گروه نویسندگان مجله قرمز به رشته تحریر در آمده است.