یادگیری بهتر مطالب درسی ، میتواند خیلی آسانتر از چیزی باشد که تصورش را میکنید. زیاد سخت نگیرید که چرا من باید چندین بار یک فصل را بخوانم تا یاد بگیرم یا در خاطرهام باقی بماند چون خیلیهای دیگر همین مشکل را دارند دلیلش هم این است که روش مطالعهی شما و خیلیهای دیگر آنجور که باید موثر و کارآمد نیست. در واقع هیچ استراتژی خاصی برای خواندن یک کتاب در نظر نگرفتهاید و همینطوری یکهویی شروع کردهاید به خواندن، که نتیجهی آن، راندمان بسیار کم در یادگیری بهتر مطالب درسی است. اما در این مقاله با چند ترفند ساده آشنا م شده و متوجه میشوید که با پیاده کردن این سیتسم مطالعه، میزان یادگیری مطالب درسیتان چقدر بیشتر میشود.
یادگیری بهتر مطالب درسی
یکی از عادتهایی اشتباهی که اکثر دانشآموزان و دانشجویان در درس خواندن دارند، این است که شروع میکنند به خواندن یک کتاب درسی از همان صفحهی نحست، و سپس به ترتیب تا آخر کتاب را فصل به فصل میخوانند. در واقع اکثر دانش آموزان کتابهای درسی را شبیه به کتابهای داستان میخوانند یعنی از اول تا آخر. در صورتیکه روش مطالعهی کتاب درسی، با کتاب رمان تفاوت دارد. نباید همانطوری که یک رمان را میخوانیم کتابهای درسی را هم مطالعه کنیم. به دلیل روش اشتباه مطالعه است که پس از خواندن یک کتاب درسی، تقریبا هیچی از آن در ذهنتان باقی نمیماند. اما چه باید کرد؟
روشهای صحیح مطالعه کتب درسی
1_ ابتدا یک دور بزنید
- در ابتدای کار، کتاب را در درست گرفته و یک نگاه از اول تا آخر به تمام صفحات کتاب بیاندازید. صفحات را یکی یکی ورق بزنید ، نگاهی مختصر به هر صفحه بیاندازید، عکسهایش را نگاه کنید، سرفصلها را نگاه کنید، ببینید هر فصل چند صفحه است و کلا کتاب دارای چند فصل است و خلاصه اینکه یک دور بزنید.
- یادتان باشد در اینجا قرار نیست مطالعه عمیق داشته باشید. قرار نیست دقت به خرج دهید، قرار نیست چیزی را حفظ کنید، بلکه فقط قرار است یک نگاهی به داخل کتاب بیاندازید همین.
2_ از آخر شروع کنید
- پس از اینکه یک دوری زدید و یک آشنایی مختصری با کتاب و حال و هوای آن پیدا کردید، آنگاه بروید سراغ آخر کتاب. بله، آخر کتاب را قبل از ابتدای کتاب بخوانید.
- فرض کنید قرار است فصل دوم کتاب را برای امتحان بخوانید. این یعنی شما اول بایستی آخر فصل را بخوانید نه اینکه از صفحهی اول شروع کنید. اما چرا؟ دلیلش خیلی ساده است، چون در بیشتر کتابهای درسی، نتیجه گیری نهایی و نیز سوالات و تستهای مهم، در انتهای هر فصل گنجانده شده، و شما با این کار دستتان میآید که در این فصل قرار است به دنبال چه مطلبی باشید. به عبارت دیگر پی خواهید برد که قرار است در انتهای فصل، به چه نتیجهای برسید و یا چه سوالاتی را پاسخ دهید.
- وقتی هدف را بدانید، مسیر را بهتر طی میکنید و به بیراهه نمیروید. وقتی بدانید در این فصل قرار است به دنبال حل چه پرسشهایی باشید، حواستان را از همان ابتدا روی همان هدف متمرکز میکنید و در تک تک خطوطی که میخوانید به دنبال جواب آن سوالات هستید و در طی مطالعه، این جوابها مرتبا مثل قطعات پازل یکی یکی خودشان را نشان خواهند داد. به این صورت شما درک بسیاری عمیقتری از آن فصل خواهید داشت و مرتبا به خوتان یادآوری خواهید کرد که آهان این مطلب همانی است که به دنبالش میگردم.
3_ اولین پارگراف را با دقت بخوانید
- پس از اینکه آخر آن فصل را خواندید، حالا بیاید سراغ اول فصل و اولین پاراگراف آن را با دقت مطالعه کنید.
- اگر کتاب درسی شما، توسط یک نویسنده حرفهای به نگارش در آمده باشدهمیشه پاراگراف ابتدایی فصل، شامل نمای کلی پازلی است قرار است بعدا کنار هم چیده شود. به بیانی دیگر اولین پاراگراف، یک جور معرفی کلی است. جملات پاراگراف نیز خلاصهای از نتیجه گیری کلی فصل است. اگر شما اولین پاراگراف را به دقت بخوانید، بهتر متوجه خواهید شد که دنبال چه چیزی باید باشید.
- در این مرحله نیز هنوز مشغول مطالعهی عمیق نشدهاید بلکه صرفا دارید کشف میکنید چه چیزی را قرار است بخوانید و یادبگیرید. شما باید سرنخها به دست آورید و سپس به هم وصل کنید تا به یک نقشهی کلی از کتاب دست یابید. در این مرحله ذهن شما به خوبی آماده میشود تا بتوانید تمامی مطالب فصل را با درکی عمیقتر مطالعه کنید نه به صورت سرسری و کسل کننده. نه طوریکه خسته شوید و کلافه.
4_ خواندن مطالب بولد شده
- مرحلهی چهارم این است که فقط مطالبی که به صورت بولد یا برجسته، یا داخل کادر نوشته شدهاند را به دقت بخوانید و بررسی کنید چه مطالبی در این فصل به صورت بود شده آمده است. اما چرا؟ باز هم پاسخ ساده است. به نظرتان چه نوع اطلاعاتی در قسمتهای بولد شدهی کتابهای درسی وجود دارد؟ بله قسمتهای مهمتر. همان قسمتهایی که نویسندهی کتاب، مایل بوده شما بهتر از بقیه آنها را ببینید برای همین آنها را بولد کرده یا در کادر نوشته است. پس بی جهت نیست که برخی قسمتهای کتاب پررنگتر یا برجسته تر یا داخل کادر، قرار گرفته و برخی قرار نگرفته.
- وقتیکه این قسمتهای برجسته شده را خواندید، سپس بررسی کنید که چه ارتباطی بین این قسمتهای مهم میتواند وجود داشته باشد؟ چطور میتوانید این قسمتها را به هم ربط دهید؟ آیا از کنار هم چیدن آن یک درک کلی از شکل آن پازل به دست خواهید آورد؟ حداقل مزیتی که این کار دارد این است که بدانید قسمتهای مهمی که مطالعهی کامل باید بیشتر به آنها دقت کنید چه بخشهایی هستند و در نتیجه یک نقشهی راه کلی از کتاب به دست خواهید آورد.
نتیجه گیری نهایی
شما با انجام این روشها، در واقع یک سیستم مطالعه طراحی میکنید. سیستمی که صورتی هدفمند و بدون اتلاف انرژی، کار میدهد. اگر این سیستم را پیاده کنید دیگر نیازی نیست یک فصل را چندین و چندین بار بخوانید و تا نیمههای شب بیدار بمانید و در حالیکه هنوز هیچی سر درنیاوردهاید و بازهم دوباره و دوباره از اول شروع کنید به خواندن و باز هم گیج و ویج باشید.
البته شاید برخیها بگویند که تکرار و تکرارهای مجدد در خواندن یک کتاب، از اساسیترین روشها برای یادگیری بهتر مطالب درسی است. ما نیز با این گفته موافقیم. تکرار، اساس یادگیری است.
تکرارهای زیاد باعث میشود یک مطلب به صورت یک برنامهی ذهنی وارد مغز شود و تا وقتیکه آنرا تکرار میکنید این برنامه حذف نشود. اما اگر وقت شما کم باشد و چندتا امتحان پشتسر هم داشته باشید چه؟
با پیاده کردن سیستمی که گفته شد، باعث بالا رفتن سرعت یادگیری بهتر مطالب درسی در ذهنتان میشوید بدون اینکه از عمق یادگیریتان، کاسته شود.
ترجمه و تالیف اختصاصی مجله قرمز
منبع: Be Smarter Faster