همه چیز درباره تنبلی


چرا تنبلی می‌ کنیم ، یکی از سوالات بنیادی بشر است. سعی شده همیشه فرد تنبل را به فرد بی‌اراده نسبت دهند. اما بازهم این سوال پابرجاست. واقعا چرا تنبلی می‌کنیم؟ چرا انسان‌ها ذاتا موجودات تنبلی هستند؟ و چرا با وجودیکه می‌دانند فلان کار را باید انجام دهند، آن را مرتبا به عقب می‌اندازند و هی بهانه می‌آورند؟

به منظور رسیدن به یک راهکار خوب برای کم شدن تنبلی، شاید بهتر باشد نحوه پرسش را کمی تغییر دهیم. یعنی این پرسش که ما چرا تنبلی می‌ کنیم را تغییر بدهیم به این پرسش که: چگونه می‌شود که ما تنبلی می‌کنیم؟ یعنی سازوکار تنبلی چیست؟ در مغز و ذهن ما، چه اتفاقی رخ می‌دهد که تنبلی می‌کنیم؟ وقتی از سازوکار تنبلی آگاه‌تر شویم، بهتر می‌توانیم با آن مواجه شده و بر آن غلبه کنیم. بنابراین برای رهایی از بارمنفی تنبلی، بهتر است سوالمان را تغییر دهیم.


تبدیل چرا تنبلی می‌ کنیم به چگونه تنبلی می‌کنیم

ریشه‌ی تنبلی انسان، بر می‌گردد به ساختار مغز. مغز یکی از ارگان‌هان اساسی بدن است که وظیفه اصلی‌اش مراقبت از انسان است. مغز برای حفظ بقا طراحی شده، هر چیزی را قربانی بقای صاحبش می‌کند. تنبلی نکردن و انجام یک کار جدید، یا ترک یک عادت قبلی، نیاز به این دارد که مغز ما از حالت پایدار و روتین قبلی‌اش خارج شود وارد یک حالت ناشناخته جدید شود و این برای مغز، یک زنگ خطر محسوب می‌شود.


چرا تنبلی می‌ کنیم ؟

چرا تنبلی می‌ کنیم؟ چون مغز ما ، بزرگترین حامی‌ شماست تا همه چیز در بدنتان پرفکت و بدون هیچ ایرادی سرجای خودش قرار بگیرد تا همه‌ی اعضا، در هماهنگی کامل باهم، کار کنند به خاطر اینکه بقای شما تامین شود. این وظیفه که به مغز محول شده، کار کمی‌ نیست. به بیانی دیگر، اینقدر کار روی سر مغز ریخته که واقعا دیگر مایل نیست برود سراغ کارهای جدید. پس ریشه تنبلی نیز همین‌جاست.


ریشه تنبلی در طراحی مغز است

مغز در طی شبانه روز، حتی وقتی ما خواب هستیم بی وقفه کار می‌کند وما کاملا بیخبر از حجم انبوهی از فعالیت‌های مغز هستیم که دارد ما را زنده نگه می‌دارد. بنابراین وقتی می‌پرسیم چرا تنبلی می‌ کنیم پاسخش به ساختار مغز برمی‌گردد. چون مغز ما تمایلی به انجام دادن کارهای جدید ندارد و مایل است همان عادتهای قبلی را تکرار کند.


آیا می‌توان کاری کرد تنبلی نکنیم؟

در یک کلمه بله. ولی در ابتدا کمی‌ سختی دارد که باید آنرا تحمل کنید. اگر بتوانید از دوران سختی عبور کنید، بعد از آن به منطقه‌ی راحتی که همان فتارهای روتین و عادت‌های ماست، خواهید رسید.

پایه و اساس تنبلی نکردن، تلاش پیوسته است. ترک یک عادت مضر، نیاز به تنبلی نکردن و تلاش کردن دائم دارد. نکته ظریفی در این سخن است و آن این است که شما نمی‌توانید تمام عادت‌های بد خود را یک‌جا با هم تغییر دهید. شما حتی یک عادت به خصوص را نیز نمی‌توانید یک شبه تغییر دهید. پس راهکار چیست؟

راهکار این است که هر بار فقط یک عادت را در نظر بگیرید. فقط روی همان یک عادت تمرکز کنید و با یک شیب بسیار ملایم، سعی کنید آن عادت را تغییر دهید.

به بیانی دیگر، شما نمی‌توانید با یک قدم از پله‌ی شماره یک، به پله‌ی شماره بیست بروید، چاره‌ای نیست که قبلش ۱۹ پله دیگر را یکی یکی طی کنید.


تلاش، تلاش می‌آورد

این راز نیست، اما دانستش شبیه به دانستن نقشه گنج است. جمله پیش رو را با دقت بیشتری بخوانید: “میزان تلاش در فردی که قبلا هیچ تلاشی نکرده، کمتر از فردی‌ست که تلاش کرده و موفق شده است“. این بدان معنی ست که هر چه بیشتر تلاش کنید، مغزتان عادت می‌کند که تلاش کند.

مغز هم شبیه به عضلات بازو و شکم، می‌تواند پرورانده شود. باید به باشگاه مغزسازی بروید. همانطور که برای ورزیده شدن عضلات بازو، باید روزی ۳۰ تا دمبل بزنید، تا بعد از چند ماه اثر آن را ببینید، مغز نیز همینطور است. مثلا اگر روزی ۲۰ دقیقه کتاب بخوانید بعد از چند ماه اثر آن را خوهید دید. تاثیر آن روی حافظه، قدرت یادگیری، میزان درک، بالارفتن قدرت شناختی مغز و غیره از اثرات آن است. این اثرات یک شبه حاصل نمی‌شوند و برای حفظ و نگهداری آن، باید پیوسته مطالعه کنید.

تلاش‌های کوچک کوچک اما پیوسته، تلاش‌هایی هستند که با ساختار مغز هماهنگی برقرار می‌کنند. پس از مدتی بخشی از فعالیت‌های روتین مغز میشوند. گویی خودمانی می‌شوند و در مغز حل می‌شوند. اما به محض اینکه باشگاه رفتن و ورزش کردن را رها کنید دوباره برمی‌گردید به آدمی که اضافه وزن دارد. یا به محض اینکه مطالعه کردن و دانستن چیزهای جدید را رها کنید، دوباره توانایی‌های مغزی‌تان افت پیدا می‌کند.


ویژگی عادت‌ها و کارهای روتین چیست؟

چرا تنبلی می کنیم

برخی از ویژگی‌های شاخصی که رفتارهای عادت‌گونه آدمها دارند، شامل موارد زیر است:

۱_ عادت‎ها به طور اتوماتیک انجام می‌شوند

هرکاری اعم از مسواک زدن صبحگاهی، یا باز کردن ساعت مچی موقع خوابیدن که به طور عادت‌وار و حتی بدون فکر کردن انجام می‌دهید، جز کارهای اتوماتیک است. موقعی که شما اینگونه کارها را انجام می‌دهید حتی یادتان هم نمی‌‌آید که آنها را انجام داده‌اید. این نوع کارها، انرژی بسیار کمی‌ از مغز می‌گیرند. برای همین مغز ما علاقه‌ی بیشتری به انجام کارهای روتین دارد.

۲_ عادت‌ها نسبت به پاداش بی تفاوت هستند

شما برای اینکه شب‌ موقع خوابیدن، ساعت مچی را از دستتان باز کنید نیازی به هیچ پاداشی ندارید. سایر رفتارهای عادت‌گونه ما نیز همینطور هستند.

۳_ عادت‌ها نسبت به کیفیت پاداش بی تفاوت اند

شما برای انجام عادت‌های خود، نمی‌گویید که مثلا امروز چون خوب تشویق نشدم، پس مسواک نمی‌زنم. چرا که مغز برای انجام دادن کارهای روتین نه نیازی به پاداش دارد و نه کیفیت پاداش برایش مهم است.

مثلا وقتی به حمام می‌روید، بدون اینکه فکر کنید دوش را باز کرده و مشغول شستشو می‌شوید، هیچ نیازی به فکر کردن نیست. رانندگی نیز همینطور است. و دقیقا در موقع انجام کارهای روتین است که افکار مختلف به سرتان راه می‌‌یابند. حتما شنیده‌اید که افراد خلاق می‌گویند موقعی که داشتم حمام می‌کردم یک ایده جالب به ذهنم آمد.

۴_ عادت‌ها وابسته هستند به نشانه های محیطی

یکسری نشانه‌های محیطی مثلا تاریک شدن هوا، یا رفتن عقربه روی ساعت ۱۲ باعث می‌شوند شما خوابتان بیاید، بعد می‌روید در رختخواب و سپس ساعت مچی را از دستتان باز می‌کنید. پس باز کردن ساعت مچی، گرچه یک عادت روتین و اتوماتیک است اما به نشانه های محیطی وابسته است.

۵_ عادت‌ها نیاز کمی به تلاش دارند

انجام کارهای روتین و تکراری، همانطور که قبلا گفته حداقل انرژی را از مغز را طلب می‌کنند پس نیازی چندانی به تلاش مغزی برای انجام دادنشان نیست.


ویژگی رفتارهای غیر روتین

چرا تنبلی می کنیم

۱_ رفتارهای غیر روتین هدفمند و عامندانه هستند

رفتار غیر روتین، یعنی انجام یک کار جدید یا حذف یک عادت قبلی. مثلا فرض کنید به فروشگاه همیشگی رفته‌اید و مثل همیشه یکسری خرعبلات مثل چیپس و پفک می‌خرید. اما اگردفعه‌ی بد تصمیم بگیرید که این خوراکی‌ها را نخرید یعنی یک رفتار غیر روتین. این رفتار، عامدانه و هدفمند است. پشت سرش یک دلیل نهفته است. مثلا سلامتی یا جلوگیری از چاقی یا کم کردن هزینه‌های اضافی و غیره…

۲_ رفتارها غیر روتین وابسته به پاداش هستند

برای حذف خوشحالی ناشی از خوردن چیپس، باید یک خوشحالی دیگر جایگزین شود. مثلا اگر تصمیم به کم کردن وزن گرفته‌اید و یکی از کارهایی که در این راستا انجام می‌دهید این است که چیپس و پفک نخورید، نیاز دارید که به شما ثابت شود نخوردن این خورا‌کی‌ها، موثر بوده.در این مثال پاداش شما کم شدن وزن خواهد بود.

۳_ رفتارهای غیر روتین، وابسته به کیفیت پاداش نیز هستند

هر چه بیشتر وزن شما کم شود، اینکه بیشتر از خوردن مواد ناسالم پرهیز کنید نیز بیشتر است. بخشی از اینکه ما چرا تنبلی می کنیم برمی‌گردد به سیستم پاداش‌دهی. باید بتوانیم پاداش خوبی به مغز بدهیم تا ادامه‌ی تلاشش امکان پذیرتر باشد.

۴_ در رفتارهای غیر روتین، نشانه‌های محیطی تاثیر کمی دارند

برای انجام یک عمل غیرروتین و جدید، نیازی به نشانه‌های محیطی وجود ندارد. به چیزی که نیاز است تلاش است.

۵_ رفتارهای غیر روتین به تلاش بالا نیاز دارند

همانطور که گفته شد، انجام یک عمل جدید برای مغز، گران تمام می‌شود یعنی باید تلاش کند و انرژی بیشتری مصرف کند. البته در ابتدا. بعد از مدتی به آن عادت می‌کنیم. اما در ابتدا، ما باید تلاش بسیار زیادی انجام دهیم تا مثلا یک زبان جدید یاد بگیریم یا وزن خودمان را کاهش دهیم. مغز دوست ندارد این انرژی را مصرف کند و حس تنبلی در ما ایجاد می‌شود. اینجاست که اگر مباحث بالا را نخوانده بودید حتما از خودتان سوال می‌کردید ما چرا تنبلی می ‌کنیم ؟


تالیف اختصاصی مجله قرمز

برگرفته از بخشی از سخرانی دکتر آذرخش مکری