پلت فرم فیلمی ساخته کشور اسپانیا و به کارگردانی گالدر گازتلو- اوروتیا است. اسپانیا با داشتن کارگردانی نظیر پدرو آلمودوار و آلخاندرو آمه نابار، همیشه در سینمای جهان حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این فیلم فیلمی است که شباهت زیادی به فیلمهای دیس یوتوپیا (پاد آخرالزمان) اقتباس شده از کتابهای جرج اورول و آلدوس هاکسلی دارد. این فیلمی به جز زمینهای اجتماعی وجهی فلسفی دارد و به دغدغههای انسانی کنونی با تمام چالشها در زندگی روزانه میپردازد. در این مقاله سعی خواهیم کرد که به معرفی اجمالی این فیلم بپردازیم.
پتانسیل داستانی فیلم پلت فرم
در ادبیات ما با نوعی از ادبیات به نام ادبیات دیسیوتوپیا یا پاد آخرالزمانی روبرو هستیم. اتوپیا به جهان ایده الی گفته میشوند که به عنوان الگویی از زندگی برتر به انسانها معرفی میشود، دیس یوتوپیا دقیقاً عکس این مورد و بر تاریکی و تباهی ابنا بشر و لاجرم دنیای انسانها اشاره دارد. در فیلم پلت فرم ما با زندانی مدرن سر و کار داریم. زندانی که به درستی ابهام بین اتوپیا و دیس یوتوپیا را دارد یعنی معلوم نیست که به قصد اصلاح طراحی شده و یا کنکاش بر روی ماهیت انسانی.
در این فیلم زندانی در ۳۳۳ طبقه طراحی شده که از مجرمین به هر علت تا داوطلبین را در خود جای داده است. هر زندانی اجازه دارد که وسیلهای را با خود به زندان بیاورد یکی چاقو، فرد دیگری پول، زندانی دیگری کتاب. گورن زندانی است که با کتاب دن کیشوت راهی زندان شده که میتواند نمادی از فردی ایده آلیست باشد؛ در مقابل هم بند او در طبقه او که به مانند دیگر طبقات دو نفره است تریماگاسی پیرمردی است که با یک چاقو به زندان آمده است. او که دیدن تبلیغ باعث شده سهواً دچار قتل غیر عمد شود، دقیقاً دیدی بر خلاف گورن دارد.
از دیگر قواعد زندان این است که برای تغذیه زندانیان ظرف بزرگی از غذا از طبقه ۱ چند دقیقه در مقابل هر طبقه میایستد و بعد از تغذیه هر طبقه رو به طبقات پایین تا طبقه ۳۳۳ میرود. اگر فر مقداری از غذا را نگه دارد، اتاق او اینقدر سرد یا گرم میشود تا او پشیمان شده و غذای ذخیره شده را دور بیندازد. همچنین هر زندانی در هر طبقه یک ماه میماند و سپس طبقه او عوض میشود؛ هر چقدر طبقه کمتر شود به میزان رفاه و آسایش با توجه به اولویت غذایی افزوده میشود و در مقابل هر چقدر طبقه فرد زیاد شود غذای کمتری به او رسیده و ممکن است دچار مخاطرات زیادی شود از جمله خطر خورده شدن توسط هم اتاقی خود.
در ادامه زنی که طبقه به طبقه پایین رفته و به دنبال کودک خود میگردد، هم اتاقی با فردی به نام بهارات و همچنین زنی که واسط افراد برای ورود به زندان بوده و دیگر اتفاقها سیر پیچیده و جالبی را برای این فیلم رقم می زند، چیزی شبیه به فیلم خیابان ۱۰ کلاور فیلد که فضایی آخرالزمانی و گسترش خوب این فیلم که در فیلم پلت فرم وجهه وحشتی بیشتر از فیلم کلاورفیلد دارد که ابعادی از سینمای علمی – تخیلی به مانند جنگ دنیاها را هم داشت. از این نظر پلت فرم معرفی خوب، گسترش قابل قبول و پایان آبرومندی دارد و از این نظر پتانسیل در حد خیابان ۱۰ کلاورفیلد، برف شکن و دیگر آثار این چنینی را دارد. نکته جالب مصادف بودن این فیلم با بازپدیدی و طغیان جهانی بیماری کرونا بود؛
بیماری کرونا با جهش قابل ملاحظهای که از نظر شدت بیماری نسبت به ویروس اولیه ایجاد کرد جهانی را با خود درگیر کرد. مردمان دنیا با بیماری روبرو شدند که از نظر واکسن و درمان در بدترین شرایط و حتی از نظر سیر بیماری و یا پیشگیری با رویه پیچیدهای روبرو شدند که از نظر واکسن و درمان متاسفانه هنوز هم ادامه دارد. راه چارهای که در خیلی از کشورها اجرا شد محدودیتهای اجتماعی و قرنطینههای بلندمدت بود که شرایطی شبیه به انزوا حال خود خواسته یا ناخواسته با توجه به قانون و عرف جامعه را برای فرد تداعی میکرد. این انزوا شباهت زیادی با اتمسفر فیلم پلت فرم دارد؛ چنانچه سرگشتگی و نامیدی انسان در این فیلم و خلاصه شدن تمام امیال در قالب تغذیه و خوردن غذا نمودی از فراموش کردن بعد معنوی انسانهاست.
ما در روند تکاملی انسان با مدل روان شناختی به نام هرم مازلو روبرو هستیم که در آن نیازهای انسان از نیازهای فیزیولوژیک، مکان؛ غذا، امنیت و بعد عشق، توجه تا موفقیت و خودشکوفایی گسترش یافته است. وقتی انسانی از نظر قسمتهای پایین این هرم به مانند امنیت، مکان زندگی یا تغذیه خیلی به خطر بیفتد، امکان ارتقا و یا حفظ شرایط تکاملی به خطر میفتد و در این مواقع گرگ درون و ماهیت پلیدی که هر انسانی بالقوه میتواند داشته باشد، بروز پیدا میکند. پلت فرم از نظر پتانسیل داستانی و اشاره به سقوط جالب انسانها که گاها تصادفی و حتی بر اساس جبر جغرافیایی است در جایگاه عالی قرار دارد که باعث ایجاد روند داستانی قابل قبولی در مقام اجرا میشود.
نقاط قوت فیلم پلت فرم
این فیلم دارای فیلمنامه و ایده داستانی خوبی است و پیچش روایتی خوبی نیز دارد، چنانچه بیننده این فیلم که به جای سینما در خانه این فیلم را تماشا میکنند درگیر روایت گاها ترسناک و حتی چندش آور این کار میشود. پلت فرم به خوبی توانسته ماهیت درونی انسانها را بدون درگیر شدن در روایتی شعاری یا اغراق آمیز به انسانها بنمایاند. چیزی که با ۳۳۳ طبقه و هر طبقه دو ساکن که در مجموع معادل عدد ۶۶۶ و نماد شیطان است، با حداقل ابزار به مخاطب معرفی میکند. جدای از معانی جالب در تضاد طبقاتی و مسئله خیزشها و افول آنها این اثر دارای کارگردانی قابل قبولی است که با حداقل بودجه و به دور از هالیوود فیلمی اسپانیایی و خوش ساخت را تحویل سینما داده است به سان دن کیشوت سروانتس که اولین رمان با ساختار پیشرفته و بدیع خود بود. کارگردان این فیلمی برای روایت خوب بود، بازیهای قابل قبولی از هنرپیشه این فیلم گرفته و با تدوینی روان لحظه به لحظه از طنز و سرخوشی اولیه این کار را به منتهای وحشت و تعلیق میبرد. امری که بدون جلوههای ویژه و اکشن زیاد به دست آمده و به شدت میتواند هر مخاطبی را با خود درگیر کند.
همچنین این فیلم دارای فیلمبرداری خوبی است که توانسته در کنار طراحی صحنه و گریمی قابل قبول دیدی مبهم و جالب از زندانی غیر عادی را در مقابل دید مخاطب خود بگذارد. امری که با نورپردازی درست حسی عجیب از ترس و وحشت را بر بیننده مستولی کرده و عملاً با وارد شک به مخاطب خود او را مهیای درک پیام داستان میکند. پیامی که در ابتدا فرستادن شیرینی به نزد کنترل کنندگان زندان است و در نهایت به فرستادن پسرک بی گناه در حفره از طبقه ۳۳۳ به بالای زندان تغییر پیدا میکند.
نقاط ضعف فیلم پلت فرم
پلت فرم پتانسیلی خوب داشته ولی مشکل در عدم کنش مناسب کاراکترهای این کار برای همذات پنداری و تأثیر بر مخاطب است. استفاده از کلیشه کتاب یا چاقو و ارائه پیش فرض و دسته بندی در معرفی شخصیتهای محوری این داستان که چندان ناآشنا هم نیستند و به نوعی کپی همان قهرمانان دن کیشوت سروانتس اعم از دن کیشوت، سانچو و… و البته در درجهای پایینتر و نازلتر میباشند. شاید قاعده نانوشته برای این دسته از فیلمهای وحشتناک یا پر از حس تعلیق استفاده از موسیقیهای ارجاعی و نوستالژیک برای علاقه مندتر کردن مخاطب به روند داستانی و کنایات و اشارات آن فیلم است، موردی که ما در پلت فرم خیلی نمیبینیم و موسیقی این کار گاها از سر اجبار و یا لزوم بودن موسیقی به عنوان المانی از روایت است در حالی که در مقام مقایسه برف شکن بونگ جون هو از حیث عنصر و موارد قبلی که گفته شد دست برتری نسبت به پلت فرم دارد. اگرچه این فیلم نسبت به کارهایی مشابه به مانند اره، مکعب، اتاق فرار و… هوشمندانه و کمتر کلیشهای ولی دارای نقطه اوجی که این چنین روایتی نیازمند آن هست، نمیباشد و این مورد باعث میشود که پلت فرم قابلیتی بالاتر از فیلم خوب و عمدتاً جذاب برای یک بار مشاهده را پیدا نکند.
عنصر و موارد قبلی که گفته شد دست برتری نسبت به پلت فرم دارد. اگرچه این فیلم نسبت به کارهایی مشابه به مانند اره، مکعب، اتاق فرار و… هوشمندانه و کمتر کلیشهای است ولی دارای نقطه اوجی که این چنین روایتی نیازمند آن هست، نمیباشد و این مورد باعث میشود که پلت فرم قابلیتی بالاتر از فیلم خوب و عمدتاً جذاب برای یک بار مشاهده را پیدا نکند. چیزی که در مقام مقایسه برف شکن به حد اعلا دارد چون دارای بازیگرانی درجه یک همچون اد هریس یا اکشن مناسب یا تدوینی عالی است ولی باید قبول کرد که گاها بودجه یک فیلم رابطه مستقیمی با کیفیت دارد و اگر ضمیمه فیلمنامه خلاقیت و سخت کوشی فراوانی نباشد نمیتوان چشم انتظار موفقیتی را داشت. از این رو گالدر گازتلو-اوروتیا هنوز فاصلهای زیاد با آلخاندو آمه نابار و پدرو آلمودوار در مقام فیلمسازانی مؤلف و صاحب سبک در سینمای اسپانیا دارد.
سخن آخر
ایام کرونایی مجالی ایجاد شده که در خلت خود و به دور از هیاهو با کارهایی گاها جاه طلبانه و البته مستقل اوقات را گذراند. فیلم پلت فرم تلاش قابل ستایشی است برای هشدار در باب ماهیت گرگ وار بشر که اگر آزاد شود، دنیا را در آتش خود خواهد سوزاند. پلت فرم با اشارات و کنایات فراوان و البته زیرکانه خود در سختی کشیدن مردمان و بی خبری گاها حاکمان و تضاد و فاصله طبقاتی که در واقعیت بیرون امری بدیهی و نیازی به بحث ندارد، نمره قابل قبولی گرفته و راه را برای ساخت دیگر آثار مستقل هموار مینماید.
این مقاله توسط امین ظهورتبار از گروه نویسندگان مجله قرمز به رشته تحریر در آمده است.