هدف داشتن و رویا داشتن، چیزهایی هستند که به زندگی ما انسانها معنا میبخشند. اما چگونه میتوانیم به اهداف و رویاهایمان برسیم؟ دو چیز است که باعث ایجاد شکست یا موفقیت میشوند. اول: طرز فکر . دوم: رفتار. اگر به دلیل اینکه هدفهای شما خارج از دسترس قرار دارند، احساس ناامیدی میکنید و با جود تلاشهای بسیاری که انجام میدهید باز هم این حس را دارید که حتی یک قدم نیز به هدفتان نزدیک نشدهاید، باید بدانید که شما تنها نیستید. خیلی های دیگر هم چنین حسی دارند.
بسیاری از مردم تلاش میکنند که به هدفشان برسند اما ناگهان در نیمه های راه، در رفتار و نگرش آنها تغییر ایجاد میشود و این مسئله باعث دور شدن آنها از هدف میگردد .
چرا گاهی اوقات رسیدن به هدف سخت میگردد؟
وقتی اهدف بسیار بزرگی داشته باشیم، این مسئله باعث یک فشار ذهنی در ما شده و شروع میکنیم به بررسی تواناییهای خودمان. حتی اگر به حد کافی هم توانایی داشته باشیم، شروع میکنیم به تردید پیدا کردن نسبت به خودمان. با خود میگوییم آیا واقعا رسیدن به این هدف برای من ممکن است؟
در عوض، راهکارهایی هم که برای خودمان در نظر میگیریم، آنقدر ها موثر و کارآمد نیستند. یکی از چیزهایی که مرتبا ما را از هدفمان دور میکند، حواس پرتی هایی ست که توسط اینترنت، تلویزیون یا موبایل برایمان ایجاد میشود و به راحتی تمرکز ما را از بین می برد.
و البته یک ترس پنهان نیز عامل مهم دیگری ست که در وجود ما ایجاد میشود . این ترس عامل مهم و اساسی برای نرسیدن به هدف است. ترس از اینکه چه میشود اگر واقعا به هدفتان برسید؟ ترس از اینکه آیا زندگیتان باید از اینی که هست تغییر کند؟ ترس از اینکه ممکن است سایر چیزهایی را که دوست دارید و برایتان مهم هستند را فدای رسیدن به هدفتان بکنید.
به طور کلی، نگرش و عادتهای ما، دو عامل مهم است که تعیین میکند آیا ما برای رسیدن به هدفمان، حرکتی میکنیم یا نه. این دو عامل یا منتج به موفقیت ما میشوند یا شکست.
چرا موفق بودن مهم است؟
موفق بودن محدود به زندگی کاری نمیشود. اهداف رویاهای شخصی ما نیز بسیار مهم هستند، چرا که در نهایت، رسیدن به این هدف ها، باعث ایجاد اعتماد به نفس، خوشحالی و امید در ما میشود. این احساسات باعث ابراز وجود شما برای خودتان و هم برای اطرافیان میشود. حسی که بیان کننده ی این است که زندگی به سرانجامی رسیده.
ما بعنوان بشر، گونه ای هستیم که برای موفق شدن متولد شده است. گونه ای که پس از انقراض صدها گونه، امروز روی کرهی زمین وجود دارد. پس گونهی انسان به موفق شدن نیاز دارد، چرا که برای نسل بعد از خودش و حمایت و حفاظت از آنها، این موفقیت را لازم میداند.
در نتیجه نیاز و میل به موفق شدن ، در وجود ما ریشه دوانده است و چیزی ست که به زندگی ما معنا میبخشد. پس اینکه موفقیت در نظر شما چه چیزی ست، آیا رسیدن به حرفه ی مورد علاقه تان یا کسب مهارت در یک رشته خاص یا برنده شدن در دوی ماراتن یا هر محتوی دیگری، همه و همه باعث ایجاد یک حس و آنهم حس خشنودی در ما میگردد.
راز رسیدن به هدف چیست؟
ممکن است آزار دهنده باشد وقتی که اطرافیان خود را میبینید که به هدف های خودشان رسیده اند اما شما با وجودیکه تمام تلاش خود را کرده اید هنوز به موفقیتی دست نیافته اید. این مسئله میتواند اعتماد به نفس ما را نشانه بگیرید و این احساس را ایجاد کند که ما به قدر کافی توانمند نیستیم. در نتیجه ما را به دور باطلی می اندازد که هرگز تمام شدنی نیست و آنهم تسلیم شدن در برابر سختی هاست.
اما آیا کنجکاو نشده اید که چگونه میتوان طور دیگری عمل کرد؟ آیا به ذهنتان نمیآید که شاید عادتهایی که آنها را انتخاب کرده اید، باعث شده اند شما را از رسیدن به هدف دور سازند؟
در ادامهی مقاله، عادتهایی که باید تغییر کنند تا شما بتوانید به موفقیتی که لایق آن هستید برسید، لیست شده اند:
۱ – طرز فکر خود را عوض کنید و از اینکه فقط مشکلات را ببینید دست بردارید
بسیاری از ما عادت به منفی بینی داریم. این چیزی ست که به ما آموزش داده شده و در ما نهادینه گشته. ماندن در وضعیت منفی، راحت از رفتن به حالت مثبت است. به خصوص وقتی چیزها بر خلاف میل ما باشند و همه چیز آنطور که میخواهیم پیش نرود. اما شما بایستی به مشکلات به عنوان چالش های جدید و فرصتهای تازه نگاه کنید به جای اینکه آنها را بعنوان مانع در نظر بگیرید.
ساختن یک طرز فکر مثبت نگر، بسیار ضروری ست. مهم نیست چه مشکلاتی وجود دارند، هر چه باشند باید بتوانید آنها را بعنوان یک فرصت بنگرید. فرصتی برای رشد، و اگر اینگونه به مسائل نگاه کنید، احتمال اینکه به دام منفی نگری و تسلیم شدن بیفتید بسیار کم میشود.
۲- راهکار داشتن خوب اما انعطاف داشتن بهتر است
بدون شک داشتن یک نقشهی راه، و طبق برنامه ریزی، عمل کردن، بسیار مفید است. اما اگر فقط همین یک نقشه ی راه را داشته باشیم و سفت و محکم به آن بچسبیم، در واقع داریم پتانسیل پذیرش تغییرات را از بین می بریم. زندگی همیشه در یک مسیر مستقیم حرکت نمیکند. ما نمیتوانیم پیش بینی کنیم فردا چه اتفاقی خواهد افتاد. گاهی مشکلاتی پیش میآیند که تمام برنامه ریزی های ما را از بین می برند و اگر بیش از حد وابسته به آن برنامه باشیم، انگیزه ی خود را برای ادامه دادن مسیر ، از دست میدهیم. سعی کنید کمتر برنامه ریزی کنید و بیشتر انجام بدهید. یک برنامهی کلی داشته باشید و مطمئن باشید این برنامه قابل انعطاف است. به جای اینکه یک زمان طولانی را برای برنامه ریزی بگذارید، بهتر است قدم اول را بردارید.
۳- هدف های کوتاه مدت تعیین کنید
“نیازی نیست انتهای راه پله را ببیند، فقط کافی ست پله ها را یکی یکی بالا روید”. مارتین لوتر کینگ
انگیزه های ما، قتی که بر روی اهداف بلند مدت تمرکز کنیم، کم رنگ میشوند و از دست میروند. اما بر عکس اگر بر روی هدف های کوتاه مدت تمرکز داشته باشیم، بیشتر میتوانیم به خودمان انگیزه بدهیم.
هدف های بزرگ را به هدف های کوچتر تقسیم کنید تا به این صورت بتوانید با برداشتن گام های کوچک نیز، به موفقیت های خوبی برسید و انگیزهی خود را از دست ندهید. بدین منظور برای خودتان یک جایزه در نظر بگیرید هر بار که به یک هدف کوچک می رسید به خودتان جایزه بدهید.
۴- حواس پرتی، ها قاتل موفقیت هستند
امروزه صنعت سرگرمی یکی از تجارت های بزرگ دنیا شده است. ما در زمانه ای زندگی میکنیم که ذهن ما را پر از ولع برای مصرف میسازد. در حالیکه آموزش و پرورش در مرحلهی دوم قرار گرفته شده است. هر چند گاهی خوب است که زمانهایی را برای سرگرمی کنار بگذاریم اما اگر دقت کنیم زمان بسیار زیادی را در طول روز، بدون اینکه حواسمان باشد صرف چیزهایی میکنیم که هیچ ارزشی ندارند.
یکبار بررسی کنید و از خود بپرسید دقیقا در روز چه مدت زمانی را برای دیدن تلویزیون، گشت زدن در اینترنت و بازی با موبایلتان هدر میدهید؟
همهی ما به یک میزان زمان در شبانه روز دسترسی داریم. ۲۴ ساعت. اما اینکه چگونه از این زمان استفاده کنیم، عاملی ست که، ما را یا به سوی موفقیت می برد یا شکست. با خودتان صادق باشید و کاملا آگاه باشید که دارید زمانتان را چطوری میگذرانید.
موفقیت قرار نیست یک جنگ و ستیز باشد. بلکه یک مسیری ست که با لوازم مخصوص میتوانید آنرا طی کنید.
ایجاد تغییر در نگرش، داشتن یک برنامه ی قابل انعطاف، داشتن انگیزه توسط کوچک کردن اهداف بزرگ، و داشتن تمرکز بر روی کاری که انجام میدهید بدون حواس پرتی ها، در دراز مدت باعث کمک کردن به شما برای دستیابی به هدف است.
آیا ببرای پیدا کردن راه حل های جدید، و ترک عادت های قبلی، از تکنیک طوفان مغزی استفاده میکنید؟
ترجمه اختصاصی مجله قرمز از مقاله Jenny Marchal