کتاب خواندن یکی از اتفاقات شگفت انگیز زندگی است. اما همین اتفاق دلربا، میتواند نا امید کننده هم باشد وقتی هر کتابی که می خوانیم، خیلی زود محتویات آن را فراموش میکنیم.
تا به حال شده کتابی را که همین حالا خواندهاید، به خاطر نیاورید؟ تا به حال این اتفاق افتاده که مدت زمانی زیادی را برای خواندن یک کتاب صرف کرده اید، اما پس از اتمام مطالعه، نمیتوانید به درستی و شفافیت، مفهوم اصلی و ایده ی کلی کتاب را برای کسی توضیح دهید؟
این امر به هیچ وجه مربوط به عدم توانایی شما در به خاطر آوردن چیزها نیست، بلکه مربوط به نحوهی خواندن کتاب است.
ناکارآمد خواندن کتاب، باعث فراموش شدن آن می شود.
خواندن سریع یک کتاب، فقط محض اینکه یک کتابی را خوانده باشیم، اشتباه بزرگی ست که اغلب انجام میدهیم. ما شروع میکنیم به سطحی خواندن، پاراگراف ها را یکی پس از دیگری پشت سر هم تمام میکنیم به این امید که در زمان کوتاهی بتوانیم دانش زیادی کسب کنیم، ولی با این کار تصویر کلی کتاب را که نویسنده قصد داشته به ما ارائه دهد از دست میدهیم. در نتیجه، فردای آن روز قادر نیستیم آنچه را خوانده ایم به خاطر آوریم.
همچنین یک سوال مرسوم که همیشه از خود می پرسیم این است که آیا این کتاب را دوست داریم یا نه؟ اگر چه لذت بردن از کتابی که می خوانیم مهم است اما پاسخ بله یا خیر به این سوال، به معنای یک مطالعه ی عمیق نیست. اینکه فقط کتابهایی را بخوانیم که مورد فهم و علاقه مان است، یعنی که شانس کسب دانش و آگاهی از منابع مختلف را از دست میدهیم.
برای داشتن یک مطالعهی موثر، قبل از خواندن کتاب بایستی برخی سوالات را از خودمان بپرسیم.
سوالاتی از این قبیل :
اگر بتوانم فقط سه نکته از این کتاب برداشت کنم، چه نکاتی هستند؟ چطور آنها را در زندگی ام پیاده سازم؟
با خواندن برخی کتابها حس میکنیم زیر انبوهی از اطلاعات گنگ، در حال غرق شدن هستیم و هیچ چیز را به خاطر نخواهیم آورد، اما بهتر است توانایی خودمان را در به خاطر آوردن این اطلاعات دست کم نگیریم.
اصولا اینگونه است که از هر کتابی به ندرت میشود بیش از سه چهار نکته ی اصلی دریافت نمود. در حین خواندن کتاب، نکاتی را بیابید که در زندگی برای شما کاربردی تر هستند. چرا که دلیلی برای به خاطر آوردن چیزهایی که به دردمان نمی خورند، وجود ندارد، و به همین خاطر است که بسیاری از مطالب کتابها را بعد از چند روز فراموش میکنیم.
بحث ها یا پیشنهاداتی که توسط نویسنده ی کتاب ارائه شده، چه چیزهایی هستند؟
هیچ نویسنده ای بی دلیل نمی نویسد، حتی اگر یک کتاب رمان هم باشد، نویسنده در ذهنش دلیلی برای نگارش آن کتاب دارد. او حرفی برای خوانندگانش دارد یا میخواهد آنها را ترغیب نماید. وقت صرف کردن برای فهم این حرف میتواند به ما یاری برساند تا مفهوم کلی کتاب را متوجه شویم بدون اینکه آنرا خیلی زود فراموش نماییم.
نویسنده ی کتاب، قصد دارد چه مشکلاتی را حل نماید؟
اخیرا اکثر کتابها در مورد حل مشکلات هستند. حتی کتابهای ادبیات. همیشه مشکلات در یک قلهی مرتفع قرار دارند و نویسنده سعی دارد به آن قله دست یابد و معماها را حل نماید. شاید حل معما خیلی آسان نباشد اما اگر سعی در حل کردن آن داشته باشیم، موفق خواهیم شد و به این صورت می توانیم مهارت حل معما را در خود تقویت نماییم. وقتی توانستیم معمایی را حل کنیم، آن معما هرگز از خاطرمان نخواهد رفت.
راهکاری که نویسنده برای انتقال مفاهیم کتاب به مخاطبش دارد، چیست؟
مطالعه ی کتاب، یکی از بهترین راهها برای بهبود مهارت نوشتن است. می توانیم با کمی دقت بر روی تکنیک نگارش نویسنده، و اینکه او به چه نحوی گفتارش را منتقل مینماید یا چه طرز بیانی دارد یا چه الفاظی را به کار میگیرد، مهارت نویسندگی خودمان را تقویت کنیم و آنرا برای خوانندگان، جذاب تر نماییم.
در مورد موضوع کتاب، چه می دانم؟ چرا آنچه من می دانم با آنچه کتاب میگوید، متفاوت است؟
ما اغلب به این دلیل از خواندن یک کتاب دست میکشیم که آنچه در کتاب نوشته است با آنچه ما قبلا یاد گرفتهایم متفاوت است. ما ارتباطی بین دانسته های خود و حرفهای کتاب پیدا نمیکنیم و در نتیجه آنرا نمی خوانیم. این کار اشتباه است. قبل از خواندن چنین کتابی هایی، بهتر است دانش قبلی خودمان را که مرتبط با موضوع کتاب است کنار بگذاریم تا توانایی کشف چیزهای بیشتری را داشته باشیم. به این روش آنچه را که مطالعه می کنیم فراموش نخواهیم کرد چرا که کاملا جدید است.
آیا چیز خاصی در کتاب وجود دارد که من نمی توانم متوجه شوم؟
برخی اوقات نکاتی در کتاب ها هستند که آنها را نمیفهمیم، برایمان آشنا نیستند و هیچ اطلاعی در مورد آنها نداریم. در این مواقع اگر از روی این نکات نا آشنا به سادگی گذر کنیم و آنها را نادیده بگیریم، اشتباه بزرگی مرتکب شدهایم. این کار کمکی به بالا بردن سطح دانش ما نمیکند. در عوض، عمیق شدن و کاوش کردن در نکات نا آشنا یا مطالبی که بر خلاف فکر ما است، بهترین راه برای بالا بردن سطح دانش است. این کاوش باعث به یاد ماندن مطالب کتاب میشود.
کدام قسمت کتاب را دوست دارم یا دوست ندارم؟ و چرا؟
خواندن کتاب فقط به معنای خواندن یک متن نیست، بلکه به معنای خواندن افکار خودمان نیز هست. پرسیدن سوالاتی از این دست، ما را قادر میسازد که بهتر یاد بگیریم. هر چه بیشتر سلیقه ی خودمان را در مورد کتابها کشف کنیم، این اجازه را به خودمان می دهیم که خوانندگانی متناسب با ترجیحات خود باشیم.
به احتمال قوی اگر بخواهیم با در نظر گرفتن پرسش های بالا، یک کتابی را بخوانیم، زمان بیشتری از ما گرفته خواهد شد اما این لازم است چون اگر می خواهیم سطح دانش مان بالاتر برود، نمیتوانیم بدون هضم مطالب یک کتاب، سرسری و با عجله آن را بخوانیم.
ترجمه اختصاصی مجله قرمز از مقالهی: Sheba Leung
بسیار زیبا جذاب
متن خیلی جالبی بود.