تعداد کمی‌ از مردم به صورت خودآگاه، در مورد مهارت فکری خود فکر می‌کنند. ما بر این باوریم که مهارت فکری ، یک نوع عملکرد خودبه‌خودی مغز است و نیازی به پرورش ندارد. بسیاری از ما تصور می‌کنیم افراد متفکر بزرگی که در زمانه‌ی ما هستند، آدمهایی هستند که به طور مادرزاد متفکر بوده‌اند. در صورتیکه این گونه بردداشت‌ها چندان صحیح نیست.

تمام تحقیقات به عمل آمده، گویای این امر است که هر کدام ما دارای مهارت فکری قدرتمندی هستیم که به طور خفته در درون ما وجود دارد اما بدون استفاده مانده است. همین حقیقت، گویای این است که بایستی یاد بگیریم از مهارت فکری خود استفاده کنیم. به کارگیری  مهارت فکری ،  به هنگام روبرو شدن با مشکلات غیرقابل حل  زندگی، از مهم‌ترین کاربردهای آن است. ما بدون داشتن مهارت فکری ، امکان حل بسیاری از مشکلات را نخواهیم داشت.

حقیقت‌هایی در مورد مغر و مهارت فکری

مهارت فکری

حقیقت‌هایی که هر روزه در مورد مغز انسان کشف می‌شود، بسیار شگفت انگیز است. بعنوان مثال آیا می‌دانستید مغز شما در حالت استراحت به تنهایی پنجاه درصد از انرژی بدنتان را مصرف می‌کند؟ این انرژی معادل با یک لامپ ۲۰ وات است که یکسره روشن باشد.

۱- اندازه‌ی مغز انسان

فکر می‌کنید بزرگی مغز شما چقدر است؟ مغز انسان از ۱۰۰ میلیارد رشته عصبی ساخته شده است.هر کدام از این رشته‌ها،  به ۱۰۰۰ تا رشته دیگر متصل است و روی هم رفته صدهزار اتصال در مغز شما وجود دارد. تعداد نقاط اتصالی رشته‌های عصبی در مغز انسان، از تعداد ستاره‌های کهکشان راه شیری که در آن زندگی می‌کنیم بیشتر است.

مغز انسان در مقایسه با تمام کائنات و میلیاردها کهشکانی که در آن است،شگفت‌انگیزتر، بزرگتر و پیچیده‌تر است.

۲-  قدرت مغز انسان

حقیقت‌های غیرقابل انکار و فوق‌العاده‌ای  در مورد مغز انسان وجود دارد. مثلا اینکه تعداد سلول های مغز شما بیشتر از تمام آدمهای روی کره زمین است.  در حالیکه وزن مغز انسان،  کمتر از ۲ کیلوگرم است اما ۱۲ ترلیون سلول عصبی در مغز وجود دارد که شامل ۱۰۰۰ ترلیون ترلیون ملکول است که هر کدام توانایی پردازش ۳۰ میلیارد بیت اطلاعات در ثانیه را دارد.

میزان ارتباطی که نرون‌های مغز می‌توانند باهم برقرار کنند مساوی است با عدد یک که تعداد ۲۸ تا صفر دنبالش باشد. برای اینکه این عدد را درک کنید همین حالا یک قلم و کاغذ بردارید و این عدد را بنویسید.

اگر بخواهیم مغز انسان را با یک نیروگاه اتمی مقایسه کنیم بایستی بدانید که نیروی اتمی‌ مغز شما توانایی این را دارد که چندین شهر بزرگ دنیا را چندین بار از نو بسازد. توانایی مغز انسان،  به حدی زیاد است که تا کنون هیچ شخصی نتوانسته از تمام ظرفیت مغزش استفاده کند.

۳-  تصورات قدیمی‌ در مورد مغز و مهارت فکری

یکی از دلایلی که ما از توانایی مغز و مهارت فکری خود استفاده نمی‌کنیم، دانسته‌های اشتباهی است که از روزگاران کهن به ما ارث رسیده است. مثلا اینکه فکر می‌کنیم میزان هوش هر فرد از زمان تولدش مشخص می‌شود. یا فکر می‌کنیم می‌توان با یک سنج هوش یا همان  IQ متوجه شویم چقدر تیزهوش هستیم یا کندهوش.  یا اینکه به غلط فکر می‌کنیم میزان IQ  هر فردی در طول عمرش،  یک مقدار ثابت است و تغییری نمی‌کند.

تصور اشتباه دیگری که در مورد مغز انسان وجود دارد این است که مهارت فکری انسان به آن اندازه‌ای نیست که مشکلات بزرگ را حل کند. بنابراین در مقابل گرفتن تصمیم‌های بزرگ احساس پریشانی به ما دست می‌دهد و نسبت به قدرت انتخاب خردمندانه‌ی خود غافل می‌مانیم.

ما مهارت فکری خود را دست کم می‌گیریم و تصور می‌کنیم مجبوریم فقط به یک طریق فکر کنیم و هیچ راه دیگری برای متفاوت فکر کردن وجود ندارد.

یکی از شایع‌ترین تصورات غلط در مورد مغز، این است که فکر می‌کنیم هر چه سن و سال‌مان بیشتر شود قدرت مغز و حافظه‌ی ما کاهش می‌باید. در صورتیکه تنها چیزی که قدرت مغز انسان را کم می‌کند تلقین و تصور خودش است. یعنی اگر فکر کند توانایی ذهنی‌اش کم است همینطور نیز می‌شود.

۴- عملکرد مغز

فقط با نگاه به یکی انتظاراتی که از مغزمان داریم متوجه می‌شویم که با چه دستگاه شگفت انگیزی روبرو هستیم. بعنوان مثال ما تنها گونه‌ی جاندار بر روی کره زمین هستیم که می‌توانیم در سه بعد زمانی _ گذشته ، حال ، آینده _ فکر کنیم. ما توانایی این را داریم که مغزمان را وادار کنیم دنیای اطرافمان را تفسیر کند آنهم به آنگونه‌ای که دلخواهمان باشد.

ما می‌توانیم دنیای خود را هم مثبت تفسیر کنیم و هم منفی.

به طرز جالبی می‌توانیم مشکلات غیرمنطقی را بیافرینیم و از مهارت فکری خود کمک بگیریم تا آن مشکلات غیرمنطقی را همانند مشکلات منطقی حل کند.

روی خوب سکه این است که ما می‌توانیم از طریق مغزمان چیزهایی که وجود ندارند را تصور کنیم، یعنی خلاقیت به خرج دهیم، اختراع کنیم و یا نوآوری داشته باشیم. می‌توانیم تجزیه تحلیل کنیم یا دست به ابداع بزنیم. مغز ما این توانایی را دارد که مرتبا چیزهای جدید یاد بگیرد، تغییر کند و پیشرفت داشته باشد. ما تنها گونه‌ی جاندار بر روی کره زمین هستیم که می‌توانیم در مورد مهارت فکری خودمان فکر کنیم. مغز ما واقعا همه کاره‌ی بدنمان است ودستگاهی ست بسیار پیچیده.

مهارت فکری

۵-  کارایی مغزی مهم‌تر از زور بازو است

تا چند وقت پیش وقتی انسان هنوز در عصر صنعت زندگی می‌کرد، زور بازو مهم‌تر از کارایی مغز بود. اگر فردی قرار بود جایی کار کند، مهارت فکری او در درجه دوم قرار می‌گرفت و نیروی بدنی‌اش در مرحله نخست. اما اکنون دیگر اینچنین نیست. ما در عصر پسا صنعت زندگی می‌کنیم. در عصر داده‌ها. در این زمانه، شرکت‌ها و کشورهای موفق به جای افرادی که زور بازو داشته باشند، به دنبال افرادی هستند که مهارت فکری دارند.  کسانی منتخب  این شرکت‌ها هستند که انعطاف‌پذیر بوده و از مهارت فکری کافی برخوردار باشند.

۶-  مدیریت فکر

در عصر اطلاعات که ما در آن زندگی می‌کنیم،  بهترین نوع مهارت فکری چه چیزهایی می‌تواند باشد؟ طی تحقیقات به عمل آمده مشخص شد که حداقل نیمی‌ از موفقیت‌های شغلی بستگی مستقیم به مهارت فکری افراد دارد. مثبت نگری، خلاقیت، حفظ تعادل، درک شرایط، دانش شخصی، علاقه به یادگیری، تجزیه تحلیل مشکلات و تصمیم گیری صحیح بر اساس حقایق از جمله مهارت‌های فکری مورد نیاز برای استخدام افراد است.

۷-  مهارت فکری مهم است

همه‌ی ما قادر هستیم مهارت فکری خودمان را افزایش دهیم اما انسان موجودی است که به کندی تغییر می‌کند.  در این بین بسیاری از سازمانهای کاری ناموفق مایلند فقط از ۵ تا ۱۰ در صد ظرفیت مغزی کارمندانشان استفاده کنند در صورتیکه همین کارمندان در ساعات غیر کاری، ۹۰ تا ۹۵ درصد از ظرفیت فکری‌شان را می‌توانند درگیر همان کار کنند. اما در برخی سازمانهای موفق قضیه فرق می‌کند مدیران این سازمانها می‌گویند پروبال دادن به ایده‌های افراد یکی از اولویت‌های شغلی آنهاست.
به بیانی دیگر، امروزه ثروت یک شرکت یا سازمان کاری بر اساس میزان مهارت فکری کارکنانش تعیین می‌شود نه ساختمان یا میزان درآمد آنها.

خلاصه :  

  • قدرت مغز انسان بسیار زیاد است اما تعداد بسیار کمی‌ از مردم از این ظرفیت استفاده کرده‌اند.
  • هر شخصی قادر است که از دو مهارت فکری خلاقیت و هوشمندانه فکر کردن، استفاده کند.
  • منبع خلاقیت، تجسم، حافظه و نوآوری، مغز است.
  • در عصر اطلاعات، مغز انسان ابزار کلیدی در مدیریت است.
  • در سازمانهای پیشرفته، هر کارمندی در زمینه‌ کاری‌اش یک منبع دانش است.
  • بر اساس تحقیقات، نیمی‌ از موفقیت کارکنان، مربوط به مهارت فکری آنها می‌باشد.

 

ترجمه اختصاصی مجله قرمز از کتاب   Thinking Skills   نوشته‌ی Eric Garner

منبع :  goodreads