مشکل اینجاست که وقتی می‌گوییم فلان کار را فردا انجام می‌دهم، ۲۴ ساعت صبر می‌کنیم و فردا می‌آید اما حالا دیگر فردا نیست بلکه همین امروز است و ما هنوز در ذهنمان فکر می‌کنیم باید فردا انجامش دهم.  به بیانی دیگر، فرداها هرگز وجود نخواهند داشت و بهتر است ذهنمان را اینگونه آموزش دهیم که امروز همان فردایی ست که دیروز از آن سخن می‌گفتیم و بگوییم امروز کارم را انجام می‌دهم.

بیایید جور دیگری به این قضیه نگاه کنیم. ما انسانها فقط بر زمان حال تسلط داریم، هیچ تسلطی بر دو زمان دیگر نداریم.  نمی‌توانیم گذشته را تغییر دهیم و آینده هم هنوز به دستمان نرسیده است.  تنها چیزی که داریم همین امروز است و بس.

امروز یک روز نقد است نباید به دنبال فردا که یک روز نسیه است باشیم. نباید امروز را هدر بدهیم به امید فرداها.

کمی با خودتان فکر کنید ببینید  تمام کارهایی که می‌توانستیم در روزهای قبل انجام دهیم فقط با یک “جمله‌ی فردا انجامش می‌دهم” از بین رفته‌اند.  در واقع جمله‌ی “فردا انجامش می‌دهم”،  یک جمله‌ی گول زننده است. این جمله باعث می‌شود زمان‌های حال در زندگی را یکی پس از دیگری از دست بدهیم.   فردا  انجامش می‌دهم  یعنی حذف امروز و ما هر روز در حال حذف امروز دهیم. بهتر نیست امروز را ارزشمندتر از فرداها بدانیم؟

امروز  ارزشمند‌تر  از  تمام  فرداها  است

امروز، صدها بار ارزشنمند تر از فرداهاست.  تا وقتی به طور عمیق،  معنای این جملات را درک نکرده باشیم به راحتی اجازه می‌دهیم زمان حال از دستمان لیز بخورد. اما اگر هر روز به این فکر باشیم که دقیقا در امروز چه کارهایی می‌توانم انجام دهم  خیلی مفید و موثر می‌توانیم از تک تک روزهایمان استفاده کنیم و پس از مدتی چشم باز می‌کنیم می‌بینیم بسیاری از کارهایی که فکر می‌کردیم مثل کوه در برابرمان قد علم کرده‌اند حالا حالا مثل کاه ، کوچک شده‌اند.

با عقربه های ساعت امروز باشیم نه فردا

فردا

باید به طور مرتب به خودمان یادآوری کنیم که عقربه‌های ساعت امروز در حال حرکت هستند و این یعنی من نیز باید همراه با عقربه‌های ساعت  امروز حرکت کنم نه عقربه های ساعت فردا.

از دیگر مزایای همراه بودن با عقربه های ساعت امروز،  این است که هیچ قضاوتی در آن نیست. عقربه‌های ساعت امروز، نه در فکر شکست‌های گذشته هستند نه ترس از آینده را دارند. در امروز بودن،  یعنی بدون هیچ داوری نسبت به هیچ زمانی زندگی کردن و لذت بردن. با امروز همراه بودن یعنی مهم نیست  که دیروز چه کسی برنده شد یا چه کسی بازنده.  در امروز بودن یعنی هیچ بهانه‌ای برای انجام ندادن کاری وجود ندارد. تنها چیزی که مهم است همین حالاست.  بازی زندگی همیشه در زمان حال انجام می‌شود.

فارغ از این شما چه سن و سالی دارد، تنها راه اورژانسی و سریع،  برای انجام کارهایتان همین است و بس.  بهترین کار این است که به زمانهایی که به نظر می‌رسد بی اهمیت هستند، بها بدهیم و اجازه ندهیم وقتی فرداها  از راه می‌رسند دیروزمان بی ارزش به نظر برسد.

همه‌ ما به یک اندازه زمان در اختیار داریم. تعداد زیادی روز و ماه و سال در اختیارمان هست که از لحظه‌ لحظه‌‌های آنها می‌توانیم استفاده کنیم و فرصتها از دست ندهیم. اما فقط به شرطی که حرکت خود را با عقربه‌های ساعت امروز همگام کنیم نه فرداها و یا هفته‌ی آینده یا ماه آینده.

مگر امروز چه چیزی کم دارد که همیشه قربانی فرداها می‌شود؟ با انتظار کشیدن برای فردا و از دست دادن امروز، وارد یک چرخه‌ی بی پایان باطل می‌شویم. بهتر است همین حالا از این دور باطل خارج شوید و سوار بر عقربه‌های ساعت امروز شوید.

فقط گام‌هایی که امروز بر‌می‌داریم به فردا می‌‌رسند

قطعا همه‌ی ما اهداف و رویاهایی داریم که قرار است در آینده به آنها دست یابیم.  زندگی کردن در امروز،  به معنای نداشتن رویا و هدف نیست  بلکه به معنای این است که برای رسیدن به هر هدفی در آینده،  چاره‌ای نداریم جز اینکه امروز گام برداریم  نه اینکه قدم‌هایمان را به فرداها موکول کنیم.

 

ترجمه و تالیف اختصاصی مجله قرمز

منبع: Jim Rohn