” حس ششم من می‌گه یه جای کار می‌ لنگه.”  حتما شده که چندین بار این جمله را از زبان یک نفر دیگر شنیده باشید یا جملاتی شبیه به این به ذهن هر کدام از ما آمده.  هرگاه در ملاقات با شخصی احساس عجیبی مثل تناقض‌ به ما دست دهد و بین حس خودمان و گفته های او در دوراهی قرار بگیریم، به خودمان می‌گوییم به حس ششم خودت اعتماد کن و اغلب این کار را انجام می‌دهیم.

شاید هفته ها یا ماهها یا شاید هم سالها را باید سپری کنیم تا بالاخره متوجه واقعیت شویم که آیا حس ششم ما راست گفته یا دروغ.  مثلا در مورد انتخاب یک شغل جدید و اینکه آیا در این شغل موفقیتی حاصل می‌کنیم یا نه؟ یا مثلا در مورد اینکه آیا باید به فلان شخص اعتماد کنیم یا نه؟

همانطور که ما به تمام جنبه‌های یک موضوعی فکر می‌کنیم، چرخ دنده های ذهن‌مان نیز دائم در حال حرکت هستند و افکار ما را از سویی به سویی دیگر می‌برند اما همچنان صدایی از درونمان می‌شنویم که می‌گوید به حس ششم خودت اعتماد کن.

حس ششم پدیده‌ی پیچیده ای است اما ما انسانها می‌خواهیم برای سوالات پچیده، پاسخ‌های ساده داشته باشیم و بفهمیم چیزی به نام حس ششم چیست و از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

حس ششم ما،  یک خصوصیت جادویی و عجیب غریب نیست،  بلکه کاملا وابسته به دانش و آگاهی کنونی ما و نیز تجربه های گذشته‌ی ما است.  هرچند به طور صحیح نمی‌توان توضیح داد که چرا چنین حسی به نام حس ششم را داریم اما یک توضیح منطقی برای آن وجود دارد که در ادامه خواهید خواند.

در نظر بگیرید هرگاه با یک مورد یا اتفاق جدید مواجه می‌شویم، بخش ناخودآگاه مغز ما بدون اینکه خودمان خبر داشته باشیم،  به طور پیوسته مشغول ارزیابی کردن آن اتفاق می‌شود.  مثلا یکسری نشانه از آن اتفاق را بر می‌دارد و آنها را با داده‌های مشابهی که قبلا در حافظه ما ثبت شده‌اند، تطبیق می‌دهد و سپس به یک نتیجه خاصی می‌رسد. اما  همانطور که گفته شد، در همین زمان، بخش خودآگاه مغز ما،  کاملا از این پروسه‌ای که در حال انجام است، بی اطلاع باقی می‌ماند.

در واقع بخش ناخودآگاه و غریزه‌های ما یک راه میان‌بر هستند که مسیر را  برای ما جهت یابی می‌کنند و به ما کمک می‌کنند که خیلی سریع، کنش یا واکنش داشته باشیم.  به عبارتی دیگر، مغز ما به جای مصرف کردن انرژی زیاد برای ارزیابی کامل یک موقعیت جدید، از یک روش سریع تر  استفاده می‌کند به نام حس ششم.

حس ششم و کارایی آن

  • حس ششم تا چه میزان قابل اعتماد است؟

همیشه گفته شده نمی‌توان یک کتاب را از روی جلدش قضاوت کرد،  اما تحقیقات نشان می‌دهند که گاهی نیز می‌توان با نگاه کردن به چهره افراد،  چیزهایی را متوجه شویم.

نیکولاس رول Nicholas Rule  استاد دانشگاه تورنتو مطالعات زیادی در مورد درک بصری انجام داده است.  نیکولاس رول در سال ۲۰۱۱ به یکسری از مردم، عکسهایی از چندین وکیل بلند رتبه که در کتاب سال چاپ شده بود، نشان داد و با اینکه این افراد، هیچ آشنایی با وکلا نداشتند به خوبی توانستند پیش بینی کنند کدام یک از وکلا می‌تواند برای شرکتها سوددهی داشته باشند و کدام نه.  همچنین در طی مطالعه‌ای ساده در مورد ۲۰ مدیر عامل زن نیز توانست ارتباطی بین رتبه‌ای که آنها کسب کرده بودند و میزان سودهی شرکتهای آنها بدست بیاورد.

اگر چه توضیح این مورد سخت است،  اما احتمالا به این دلیل است که ما در ابتدا اشخاص را بر اساس ظاهر فیزیکی آنها قضاوت می‌کنیم و از طرفی دیگر این افراد نیز  ظاهر خود را بر اساس صفات شخصیتی‌شان تنظیم می‌کنند.  پس یعنی شخصیت هر فردی، حالت چهره‌ی او را تغییر می‌دهد از لبخندهای آنها گرفته تا درخشش چشم‌ها و سایر حالات فیزیکی،  همگی مواردی هستند که می‌توانیم پیشگویی کنیم این فرد قرار است چطوری باشد.

در مورد خواندن حالات چهره یک شخص،  موارد بسیار زیادی برای دانستن وجود دارد،  وقتی به حرف زدن یا واکنش چهره‌ی یک شخصی نگاه کنیم، گاهی به طور ناخودگاه،  متوجه حرفهای نگفته او خواهیم شد. هر چند ذهن ناخودآگاه ما همیشه نیز در این مورد کاملا واضح و روشن عمل نمی‌کند.  اگر حرفهای یک نفر با آنچه چهره‌اش نشان می‌دهد هماهنگ نباشد ما  این حس را پیدا می‌کنیم که یک چیزی در مورد این آدم، درست نیست و این جاست که  نام حس ششم را بر روی این استنباط می‌گذاریم.

گاهی نیز برعکس است، حس ششم به ما می‌گوید همه چیز در مورد این شخص درست است اما مدتی می‌گذرد و متوجه می‌شویم عکسش ثابت شده است.

  • حس ششم ما می‌تواند انعطاف پذیر باشد

حس ششم  به یک دلیل خاصی در ما ایجاد می‌شود و آتهم به این دلیل که بتوانیم خیلی سریع ارزیابی کنیم که آیا می‌توانیم به فلان شخص اعتماد کنیم یا نه. این مسئله بخشی از  غریزه بقاء در نسل بشر است که البته بر اساس دانش و تجربه‌ای که قبلا کسب کرده‌ایم شکل گرفته است،  اما خبر بد این است که تعصبات و حافظه‌ی ما  نیز می‌تواند یک فضای  وهم آلود و غیر شفاف را  در ذهن ما ایجاد کند و در نتیجه بر روی قضاوت ما تاثیر بگذارد.

ممکن است ما یک فرد جدید را با یک آدم قبلی مقایسه کنیم و به یک نتیجه گیری غلط برسیم.  گاهی نیز برخی از شخصیت ها را طوری که خودمان دوست داریم باشند تصور می‌کنیم.  همه‌ی ما تعصباتی داریم که حس ششم ما را تحت تاثیر قرار می‌‌دهند اگر که دقیقا متوجه شویم چگونه تجربیات گذشته‌ی ما  می‌تواند در مورد افراد جدید یک قضاوت جدید ایجاد کند، می‌توانیم نوع قضاوت های خود را در آینده بهبود بخشیم و در خودمان تعادل ایجاد کنیم.

 


 

ترجمه و تالیف اختصاصی مجله قرمز از مقاله Melissa Chu

منبع : medium