دنیای عطرها دنیای خاص و پر رمز و رازی است. این دنیای پر رمز و شگفتی از هزاران سال پیش توسط انسان کشف شده و بشر با یاد گرفتن زبان عطرها توانسته است زندگی را برای خود زیباتر و دلپذیرتر کند. هرچند در مقالات متعددی در مجله قرمز درباره تاریخچه کاربرد عطرها سخن گفتهایم اما در این مقاله از دنیای مقدس عطرها و ارتباط آن با مذاهب مختلف از جمله هندو، خورشید پرستی و مسیحیت خواهیم گفت و خواهید خواند که بشر چگونه توانسته است با استفاده از دنیای جادویی عطرها به توسعه صنعت و هنر عطرسازی کمک کند. در ادامه نیز از ارتباط جالب میان دو دنیای متفاوت خواهیم گفت یعنی ارتباط و تشابه دنیای عطر و دنیای موسیقی و شباهتهایی که زبان عطرها با زبان موسیقی دارند.
زبان عطرها در فرهنگ هند باستان
طبق نوشتههای کتاب مقدس هندوان که یکی از قدیمیترین متون مکتوب در جهان است در هند باستان چوبهای معطر سوزانده شده و با روغنهای معطر مخلوط میشدند و به خدایان هندو پیشکش میشدند. در افسانههای هندو ۵ طبقه بهشت وجود دارد که همگی پر از بو و رایحه خوش هستند، ایندرا، ژوپیتر هندی همیشه با سینهای از جنس چوب صندل تصویر میشود در حالی که کاما خدای عشق تیر و کمانی پوشیده از شکوفههای گل دارد. برهما خدای دیگر هندی در شاخهای از گل نیلوفر تولد یافته که از شکم ویشنو روییده و همیشه زینتی از گل مگنولیا بر تن خود دارد. همه این موارد اهمیت و تقدس رایحهها و زبان عطرها را در فرهنگ هندی نشان میدهد.
کاربردهای مذهبی عطر در مناطق مختلف جهان
مردم یونان و دنباله روان آنها یعنی رومیان روش خاصی برای استفاده از عطر داشتند و بیشتر از آن برای معطر کردن بدن استفاده میکردند طوری که هر قسمت از بدن با عطر خاصی پوشیده میشد مثلا روغن نعناع برای بازوها، روغن نخل برای سینه، مرزنجوش برای موها و پیچک وحشی برای زانوها. آنان از خواص دارویی عطرها آگاه بودند و میدانستند که عطر شراب ذهن را روشن میکند و عصاره بنفشه سفید برای گوارش مفید است. در اولین هزاره قبل از میلاد کاهنان معابد در مذاهب مختلف در کار ساخت عطر بودند و این مهارت جزو ضرورتهای تبدیل شدن به یک کاهن مذهبی بوده است، مهارتی که در نظر مردم عادی هنری جادویی و استثنایی شمرده میشد و هرکسی قدرت آن را نداشت. کاهنان اعظم این عطرها را در معابد مقدس خود نگه میداشتند و توجه و شگفتی مردم را جلب میکردند. در هلیوپولیس (بعلبک فعلی در سوریه) مردم خورشید را میپرستیدند و برای عبادت در هر موقعیتی از شبانه روز نوع خاصی از رزینهای معطر را میسوزاندند.
در اروپای قرون وسطی به دلیل خطر دائمی حمله و تجاوز دشمنان، باغبانی به مناطق کوچکی محدود بود و بیشتر گیاهان دارویی و عطری در حیاطهای سرپوشیده معابد توسط راهبان کشت میشد و پرورش مییافت تا برای مقاصد دارویی مورد استفاده قرار بگیرد. دانش راهبان در علم شیمی و پزشکی کمک کرد تا بتوانند به روشهای جدیدی در درمان دست یابند. آنان سعی داشتند زبان عطرها را بیاموزند و روشهای خاص خود را برای تقطیر و استخراج عطر داشتند که در هر فرقه مسیحی هم متفاوت بود مثلا ابزارهایی که دومینیکنها به کار میبردند با ابزارها و روشهای کارتزینها و فرانسیسکنها تفاوت داشت و همین تفاوت به رقابت میان فرقهها برای ساختن داروها و عطرهای بهتر برای جلب افراد بیشتر انجامید که باعث تولید عطرهای متنوع و معروفی در سراسر اروپا شد. گفته میشود عطری که توسط کشیش فرقه دومینیکن در سانتاماریای فلورانس در سال ۱۲۲۰ ساخته شد اولین و قدیمیترین داروی جهان است.
این روش ساخت عطر هنوز در همین کلیسا انجام میشود و اگر وارد محوطه کلیسای سانتاماریای فلورانس شوید بوی آن عطر را استشمام خواهید کرد، بویی مرکب از دود چوب، کاج، رزماری و یاس بنفش. این عطر تنها به ایتالیا محدود نشد و بعدها به سراس اروپا صادر میشد. همین عطر مذهبی پایه گذار صنعت تجارت عطر در فلورانس در عصر رنسانس شد. از قرن هفدهم به بعد عطرها به خصوص عطرهای فلوارانسی در بطریهای کوچکی نگه داری میشد و این بطریها در جعبههایی به شکل کتاب قرار میگرفت که روی آن تزئینات ظریفی با فلزات گران قیمت مثل طلا و نقره و رنگهای مختلف انجام میشد و از سوغاتیهای گران قیمت آن زمان به شمار میرفت.
زبان عطرها و زبان موسیقی
جالب است بدانید که زبان عطرها شباهت زیادی با زبان موسیقی دارد و برخی از کلماتی که در صنعت عطر به کار میرود با اصطلاحات دنیای موسیقی مشابه است. ساختن عطر مانند ساختن یک سمفونی موسیقی است و حتی ترکیباتی که در ساخت عطر به کار میروند یعنی نوت و آکورد هم مشابه ساخت موسیقی هستند با این تفاوت که به جای گوش از بینی استفاده میشود و عطرسازها نیز مانند آهنگسازها از سازهای خود که همان رایحهها هستند استفاده میکنند. همان طور که دهها نوت و گام و صدای مختلف در موسیقی وجود دارد عطرها نیز نوتهای خاص خود را دارند که با هنر عطرساز با هم ترکیب شده و عطر دلخواه را به وجود میآورند. عطرساز از سیستم بویایی مغز خود و خاطرات مرتبط با آن کمک میگیرد در حالی که موسیقیدان با شنوایی و حافظه شنیداری خود نوتها را کنار هم میچیند و ترکیبی گوشنواز را به وجود میآورد. رایحهها همانند صداها که عصب شنوایی را تحریک میکنند عصب بویایی را فعال میکنند که هر رایحه هم مانند صدا شدت و ضعف خاص خود را دارد و مانند اکتاوهای موسیقی تاثیر متفاوتی روی مغز می گذارد. وقتی صداهای خاصی همزمان با هم نواخته میشوند هماهنگی به وجود آورده و این زیبایی توسط مغز درک میشود. زبان عطرها هم به همین شکل عمل میکند به طور مثال بوی بادام، گل همیشه بهار و وانیل در کنار هم بوی مطبوعی را به وجود میآورند در عین این که هر کدام بوی مجزای خود را دارند، برخی از این بوها اکتاو بالایی دارند و برخی دیگر مغلوب رایحههای قویتر میشوند مشابه چیزی که در دنیای موسیقی رخ میدهد.
اگر این مقاله مورد توجه شما قرار گرفت میتوانید مقالات مشابه را در بخش زیبایی در مجله قرمز شاخه عطر و ادکلن مطالعه کنید. انتقادات و پیشنهادات خود را نیز در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
منبع: Perfume Knowledge (ترجمه و تألیف اختصاصی توسط مجله قرمز)