آفرینش حساب شده ، چیزی است که شکل کلی زندگی هر انسانی را ایجاد میکند. اغلب انسانها نمیدانند دارای یک توانایی هستند به نام آفرینش حساب شده ، و حتی نمیدانند آفرینش حساب شده چیست. ما در این مقاله که بخشی از کتابی است به نام – آفرینش حساب شده – سعی میکنیم عبارت آفرینش حساب شده را بشکافیم و معنای عمیق آن را درک نماییم.
* آفرینش حساب شده چیست ؟
اگر خوب دقت کنیم، بسیاری از انسانها اصلا به این مسئله فکر نمیکنند که چطور شد به این نقطه از زندگی که الان هستند رسیدهاند. آنها فقط مشغول طی کردن جادهی زندگی هستند بدون هیچگونه تفکر عمیقی، و البته زندگی برای آنها چیزی نیست جز یک مسیر تکراری پر از مشغله و نگرانی و استرس. اگر هر شخصی به زندگی خودش به طور عمیقتری نگاه کند مشاهده خواهد کرد که همیشه یک لیست بلند بالا از چیزهایی دارد که آرزومند است داشته باشد اما هنوز به آنها نرسیده، و یا حتی بدتر از آن، تصور میکند هرگز شانسی برای رسیدن به آنها نخواهد داشت.
همچنین، این لیست بلند بالا را شامل چیزهایی هم میشود که افراد نمیخواهد در زندگیاش داشته باشند اما دارند. چرا اینگونه است؟
علت در نوع آموزش اشتباهی است که در مورد روند آرزو کردن و خواستن، به ما یاد داده شده. برخی از ما به هنگام مواجه شدن با انواع ناکامیها در زندگی، شروع میکنیم به سرزنش کردن تقدیر و میگوییم شانس ما هم این بوده، یا زندگی همینه دیگه. اما آیا این واقعا درست است؟ آیا تمام حقیقت است؟ کسانیکه چنین طرز فکری دارند هنوز با آفرینش حساب شده آشنا نشدهاند.
برای درک بهتر آفرینش حساب شده اجازه دهید با یک داستان ساده مثال بزنیم. تصور کنید شما وقتیکه متولد شده بودید، با یک عینک آفتابی که شیشههای سبزرنگ دارد به دنیا آمدهاید و در تمام مراحل زندگیتان تا بزرگسالی نیز همین عینک را بر چشم داشتهاید.
به نظر شما با داشتن چنین عینکی بر چشم، اگربه برگههای کاغذی سفید رنگ نگاه کنید، و از شما بپرسند این کاغذها چه رنگی است چه خواهید گفت؟ مسلم است که قطعا خواهید گفت سبز رنگ هستند. در در واقع سبز بودن کاغذهای سفید، برای شما یک حقیقت محض است ولی نمیدانید علت اصلی آن چیست. حالا فرض کنید یک روز دوستتان نزدتان میآید و به شما میگوید در تمام طول عمرت اشتباه میکردی چون این کاغذها سفید هستند. آیا باور خواهید کرد؟ نه. و حتی به با قاطعیت به دوستتان میگویید داری اشتباه میکنی و بهتر است بروی پیش یک چشم پزشک چون چشمهایت مشکل دارد.
حتی اگر دوستتان با تمام وجود بازهم به شما بگوید این کاغذها سفید هستند، آیا تاثیری در ذهن شما خواهد گذاشت؟ قطعا نه. در واقع هیچ امید و احتمالی نیست که تا وقتی شما عینک آفتابی سبزرنگ به چشم دارید، بتوانید آن کاغذها را به رنگ سفید ببیند. به بیانی دیگر، حتی اگر هم بخواهید و مایل باشید که آن کاغذها را به رنگ سفید ببیند، بازهم قادر به این کار نیستید. اما به محض اینکه متوجه شوید این رنگ عینک شماست که باعث تغییر رنگ دنیایی که نگاه میکنید میشود، میتوانید عینک را از چشمتان بردارید و خیلی آسان و بی هیچ فشار و اجباری، رنگ واقعی اشیاء را ببینید.
در حقیقت فقط با برداشتن یک عینک، در کسری از ثانیه میتوانید طور دیگری به اطرافتان نگاه کنید و چیزهایی که قبلا توانایی دیدنش را نداشتید، حالا ببینید.
این چیزی نیست جز خلق یک اتفاق به طور آگاهانه یا همان آفرینش حساب شده که به شما کمک میکند به راحتی بتوانید رنگ سفید را ببینید. با درک آفرینش حساب شده، میتوان برنامه ریزی جدیدی در مغز ایجاد نمود و در نتیجه آینده را پیشبینی کرد. این پیشبینی به صورت آگاهانه و از طریق آفرینش حساب شده رخ میدهد و دارای دقت بالا نزدیک به صد در صد است. اما چطور؟
خیلی ساده است، شما اگر همه چیز را در مورد خودتان بدانید که چه فیلترهایی در ذهن دارید، میتوانید به طور بسیار دقیقی آینده خود را پیش بینی کنید. به بیانی سادهتر اگر به هر آنچه که قبلا فکر میکردید هنوز هم فکر میکنید و همان کاری را که قبل انجام میدادید هنوز هم انجام میدهید، مطمئن باشید همان چیزی را که قبلا بدست آوردهاید در آینده هم به دست خواهید آورد. این همان آفرینش حساب شده است.
آفرینش حساب شده ، چیزی است که خیلی از مردم متوجهش نیستند. حتی نویسندهی کتاب آفرینش حساب شده نیز میگوید برای مدت ۳۰ سال به چیزهایی دست مییافت که اصلا دلش نمیخواست به آنها برسد. علت این بود که به طور ناخودآگاه، مشغول خلق زندگیاش با اشتباهاتش بود. در واقع او مشغول آفرینش حساب شده بود اما از نوع اشتباهش.
او اصلا نمیدانست چطور در حال رسیدن به شرایطی ست که مطلوبش نیست. اغلب اوقات تصور میکرد اینها فقط به طور اتفاقی در حال رخ دادن هستند و هیچ کنترلی روی اوضاع و شرایط زندگیاش ندارد. او مرتبا مشغول سرزنش کردن بقیهی مردم یا وضعیت موجود یا اتفاقات و سرنوشت، یا دولت یا خانواده و اجتماع و یا حتی خدا بود. هر چیزی را که خارج از وجود خودش بود سرزنش میکرد و هرگز نگاهی به درون خودش نمیانداخت. باور نداشت آنچه در حال رخ دادن است همان آفرینش حساب شده خودش است.
علت سرزنش دیگران این بود که نمیتوانست ارتباط بین نحوهی فکر کردن خودش را با نوع اعمالش ببیند. نمیدانست که طرز فکر او است که باعث اعمالش میشود و اعملش باعث نتایج میشود. بنابراین همه چیز را به اتفاقات شانسی نسبت میداد. او پس از درک عمیق آفرینش حساب شده ، توانست زندگیاش را متحول کند و سپس مشغول نگارش این کتاب شد.
آفرینش حساب شده یعنی اینکه چگونه افکاری که دارید تبدیل میشود به رویدادهای زندگیتان. تا وقتیکه به سراغ مبدا اصلی یک اتفاق نرویم و متوجه نشویم که آن چرا آن اتفاق به این گونه رخ دادهاست، یا چرا و چگونه ما به جایگاهی که الان هستیم رسیدهایم، هیچ راهی برای تغییر دادن شرایطمان پیدا نخواهیم کرد.
آنچه که در کتاب آفرینش حساب شده بیان شده است، به منظور کمک کردن به خواننده است تا بداند چگونه به هر چیزی که رسیده، رسیده است. یا به بیانی دیگر دلیلی که پشت تمام دلایل است چیست.
هر آنچه برای ما رخ میدهد چیزی که است که توسط خودمان اتفاق افتاده، حالا چه به صورت تصورات ناخودآگاهمان و یا چه به صورت طراحی آگاهانهی خودمان، که هر دو همان آفرینش حساب شده هستند.
کلید اصلی تغییر زندگی به یک زندگی بهتر، این است که پیش فرضهای ناخودآگاه که در ذهن ما وارد شده است را جایگزین طراحی آگاهانه نماییم و آفرینش حساب شده را در جهتی به کار ببریم که باعث بهبود زندگیمان شود.
ترجمه اختصاصی مجله قرمز از کتاب راز آفرینش حساب شده