فست فود، فست فشن و چیزهای سریع دیگر چند دهه است که با تولیدانبوه و سرعت دادن به فرآیند مصرف و دورریز زندگی بشر را تغییر داده و با سرعت و شدت تمام در حال از بین بردن منابع طبیعی و محیط زیست ما هستند. اما هر عملی را عکس العملی است و اسلو فشن Slow Fashion هم جریانی است که در مقابل جریان فست فشن شکل گرفته است (همان طور که جریان اسلو فود در مقابل فست فود) قرار گرفت. جریان اسلو فشن اصول و قواعد خاص خود را دارد و هرچند مشتریان آن در مقایسه با مشتریان فست فشن بسیار محدود هستند اما آینده پیش روی آن روشن به نظر میرسد. در این مقاله تخصصی از مجله قرمز به بررسی اسلو فشن و حرکت آن در مقابل فست فشن خواهیم پرداخت.
شروع حرکت اسلو فشن
واژه اسلو فشن در سال ۲۰۰۷ در مقالهای که توسط کیت فلشر در مجله اکونومیست به چاپ رسیده بود متولد شد. او در این مقاله به مقایسه مد پایدار و حرکت اسلو فود پرداخته و به این نتیجه رسیده بود که اسلو فشن هم میتواند مانند حرکت اسلو فود هم لذت و سلیقه استفاده از محصولات را افزایش دهد و آگاهی مخاطبان و مسئولیت آنان را در مقابل مصرف افزایش دهد. او دریافته بود که همانند حرکت اسلو فود با حرکت اسلو فشن هم میتوان ویژگیهای فرهنگی و فولکلوریک را نیز به فرآیند طراحی و تولید محصول وارد کرد و در مقابل گسترش روزافزون جهانی شدن قرار گرفت. به طور مثال اسلو فود اصول سه گانه زیر را دنبال میکند:
- خوب: تولید غذای خوش طعم، باکیفیت و سالم
- تمیز: تولید محصولات با فرآیندهایی که به محیط صدمه نمیزنند.
- منصفانه: قیمت مناسب و در دسترس برای مخاطبان با شرایط منصفانه برای پرداخت
برخی از عناصر این اصول سه گانه را میتوان به مد و فشن هم وارد کرد اما اصول اولیه اسلو فشن هم میتواند مواردی از این قبیل باشد؛ خرید لباسهای قدیمی و دست دوم باکیفیت، طراحی مجدد لباسهای کهنه، خرید از فروشگاههای کوچک، ساخت لباس و اکسسوری در منزل و خرید لباسهای بادوام و ماندگار. البته ایدهها و اصول اسلو فشن فراوان هستند و هر اصلی را که با کانسپت پایه آن هماهنگی داشته باشد میتوان به اسلوفشن وارد کرد. برخلاف فست فشن تولید محصول در اسلوفشن با تضمین کیفیت و دوام بالای آن صورت میگیرد و برخلاف فست فشن مشتریان لباسهای خود را بیش از یک فصل استفاده خواهند کرد و با این استفاده طولانی نوعی ارتباط احساسی و فرهنگی بین مشتری و محصول به وجود میآید. مطالعات نشان داده است که اسلو فشن در همین گامهای اولیه با تولید لباسهای بازیافتی، ارگانیک و استفاده مجدد توانسته است تولید گازهای گلخانهای را تا حدی کاهش دهد.
اسلو فشن در دنیای مد امروز
جالب است بدانید که آسیب ناشی از گسترش فست فشن تنها به محیط زیست و منابع طبیعی وارد نشده است بلکه طراحان و برندهای سطح بالا نیز از این مساله زیانهای فراوانی دیدهاند. با تولید انبوه لباسهای ارزان و کم کیفیت افراد کمتری سراغ لباسهای گران اما بادوامی میروند که توسط برندهایی مثل گوچی، شانل و … تولید شده است. الساندرو میکل طراح برند گوچی در مصاحبه خود در نمایش مد ماه سپتامبر ۲۰۱۷ بیان کرد: ” ما باید به هر قیمتی در مقابل پدیده سرعت در فشن بایستیم چون این سرعت با خشونت در حال از بین بردن بسیاری از چیزها است.” خوشبختانه مصرف کنندگان نیز تا حدی این مساله را درک کرده اند و به نظر میرسد که با افزایش آگاهی فضای آمادهتری برای پذیرش اسلو فشن به وجود آمده است.
حتی اسلو فشن میتواند از برندهای معتبر هم پیشی بگیرد چون لباسهایی که با اصول این حرکت طراحی و تولید میشوند تمام سال قابل پوشیدن هستند و هرگز هم از مد نمیافتند. ایدههای مختلف و متنوعی برای اسلوفشن را میتوان بیان کرد که طراحی همدلانه هم یکی از آنها است. در این سبک طراحی، کاربر، محور طراحی شما است و شما بر اساس ارتباط با او و در نظر گرفتن نیازهای او طراحی و تولید را انجام میدهید در نتیجه محصول به طور کامل به نیازهای مشتری پاسخ میدهد و ارتباطی حسی و عمیق بین کاربر و محصول به وجود میآید که به ماندگاری بیشتر آن نیز منجر میشود.
یکی از نمونههای موفق تولید آهسته در دنیای مد حرکت موسوم به “The Accessory Junkie” است که در سال ۲۰۱۶ بین دو دوست شکل گرفت. اورسولا لیون و میشل ریوز سالانه چهار مجموعه اکسسوری معرفی میکنند و یک بازار فروش اینترنتی هم دارند که هر سال یک بار برگزار میشود. این گروه تاکنون تنها ۵ مجموعه به تولید رسانده است که بدون هیچ گونه تبلیغ و کمپینی همه آنها به فروش رسیده است. مشتریان این برند روز به روز بیشتر میشوند و گفته میشود که در هشت ساعت اول فروش، سی درصد از محصولات آن به فروش میرسد. هر فصل فروش این محصولات یک ماه به طول میانجامد و آنها هرگز حراجی برگزار نمیکنند. علت این موفقیت در سبک طراحی کاربر محور این برند است که هر مجموعه را بر اساس نیازهای گروه مشتریان خود طراحی و تولید میکند. البته این سبک به معنای طراحی سفارشی نیست و تفاوتهای اساسی با آن دارد.
اورسلا لیون پیش از شروع کار خود در این برند، کار طراحی و نقاشی انجام میداد که در سبک امروزی او و آشنایی با اصول طراحی و هنر نقش مهمی داشته است. او سفرهایی به اقصی نقاط جهان از سنگاپور و سیدنی گرفته تا ایسلند و کلمبیا داشته است و برای طراحی مجموعههای فصلی خود از آنها ایده گرفته است، مجموعههایی که شامل کیف دستی، گردنبند، گوشواره، کلاه و اکسسوریهای دیگر است. لیون پس از بازگشت از سفر دور دنیای خود با دوستش میشل ریوز درباره ایدهای که در ذهن داشت صحبت کرد و با سابقهای که ریوز در زمینه مد و فشن و بازاریابی و تکنولوژی در برند گپ داشت این دو کار خود را آغاز کردند.
لیون میگوید: “من معتقدم اکسسوریها شکلی از هنر هستند و داشتن یک اکسسوری مثل داشتن یک اثر هنری است که اهمیت زیادی دارد.” فلسفه طراحی اصلی این برند سفر و اکسسوریهایی است که در سفر استفاده میشود، اکسسوریهایی که از فرهنگ کشورهای مختلف الهام گرفته شدهاند و مخاطبان اصلی ان زنان ۲۸ تا ۴۸ ساله هستند. مدل بیزینس این برند تفاوتهای اساسی با برندهای دیگر دارد که تاکنون سابقه نداشته و آن را به یک نمونه خاص و موفق تبدیل کرده است. در واقع آنها مجموعه هر فصل خود را با مشتریان حال حاضر خود تطبیق میدهند و تولیدی عمده و بدون آگاهی انجام نمیدهند. داشتن پیش فرض و دورنما در مورد چیزی که میخواهید طراحی کنید و به تولید برسانید یک ایده جالب برای داشتن تجارتی موفق و بدون ضرر است که در آن چیزی دور ریخته نمیشود و این سبک میتواند الگویی برای تجارتهای نوپایی باشد که میخواهند در بخش اسلو فشن فعالیت کنند.
اگر این مقاله مورد توجه شما قرار گرفت میتوانید مقالات مشابه را در بخش دنیای مد در مجله قرمز شاخه مقالات تخصصی مطالعه کنید. انتقادات و پیشنهادات خود را نیز در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
منبع: Forbes (ترجمه و تألیف اختصاصی توسط مجله قرمز)