بسیاری از کار آفرین های موفق، تحصیلات دانشگاهی خود را تا انتها تمام نکردهاند. آنها پس از اتمام مدرسه، ترجیح میداند که یکراست بروند سراغ آرزوها و اشتیاق خودشان به حای اینکه چندین سال از عمرشان را برای کسب مدرک دانشگاهی هدر دهند. از ادیسون مخترع برق گرفته تا مارک زاکربرگ خالق فیسبوک، ثابت میکنند میتوان بدون هزینه کردن زیاد برای دانشگاه هم ، به موفقیت رسید.
در اینجا ۵ دلیل آورده شده که میگوید چرا کار آفرینهای بزرگ، بی خیال دانشگاه شدهاند:
۱ – افراد کار آفرین تمایل دارند خارج از کلیشهها فکر کنند
اگر شما هم مبادرت بورزید به داشتن یک زندگی کلیشه ای مثل همه، انتظار موفقیت را نداشته باشید. مثلا در حالیکه دوستان هم سن و سال یک کار آفرین ، تمرکزشان روی ورزش یا کار کردن در یک فست فود است، در عوض او مشغول تمرکز فکری اش این است چطور میشود بهترین سرمایه گذاری را انجام داد. متاسفانه خیلیها فکر میکنند دانشجویان باید همیشه در یکسری دورههای مرسوم شرکت کنند یا یک چرخه زندگی ثابت داشته باشند. برای همین هم افرادی که دوست دارند خارج از کلیشهها فکر کنند، تمایلی به ادامه تحصیل در دانشگاه ندارند چرا که آنها دوست دارند ماهیچههای خلاقیت خود را به کار اندازند و چیزهای جدید را امتحان کنند.
کار آفرینها مایل به شکستن الگوهای قبلی هستند تا راه حلهای جدیدی برای مشکلات مصرف کنندهگان ارئه دهند. راه حلهایی که تاکنون هیچ شرکت تولیدی یا خدماتی نتوانسته ارائه دهد. انجام چنین کارهایی برای یک کار آفرین، بیشتر از پروژههای دانشگاهی که هرگز در آینده قابل استفاده نیست، جذابیت دارد.
۲ – کار آفرینها برای مستقل بودن خودشان ارزش قائل هستند
در دانشگاه باید کارهایی را انجام دهیم که دیگران میگویند. پروژهها، تکالیف، امتحانات و غیره… اما کار آفرینها مایل به استقلال فکری و عملی هستند. استقلالی که در ساختارهای درسی دانشگاه، برایشان قابل دسترسی نیست چون تکالیفی که از آنها خواسته میشود ، در اولویت افراد کار آفرین نیست. در نتیجه کارآفرینها احساس میکنند استقلال آنها در حال خفه شدن است چرا که برخیها متولد شدهاند تا دستورالعمل ارائه دهند نه که طبق دستورالعملها کار کنند.
۳- کار آفرینها برای تجربیات عملی بیشتر ارزش قائل هستند تا حفظ کردن کتابها
محصلین از ابتدای تحصیل در مدرسه تا آخرین ترمهای دانشگاهی، همیشه وادار شدهاند که در مورد فلان موضوع کتاب بخوانند، در مورد فلان موضوع تکلیف بنویسند، و بر اساس فرضیه های دیگران مطالبی را حفظ کنند و امتحان بدهند. اگر چه برخی از رشتههای درسی دارای واحدهای عملی و آزمایشگاهی نیز هست. اما بیشتر درسها اینطور نیستند. این درسها به جای اینکه مستقیما دانشجویان را درگیر با واقعیتها کنند، از آنها میخواهند کتابهای از قبل نوشته شده را حفظ کنند.
اما کار آفرینها برای تجربیات عملی، ارزش قائل هستند نه حدس و گمانها و تئوریهای کتابهای درسی. کار آفرینها علاقه مند هستند دانش خود را بر اساس تجربیات واقعی بنا سازند نه بر اساس حدسها و فرضیهها.
۴ – کار آفرین ها به دانش آموختن علاقهمند هستند نه به دانشگاه
کارآفرینها بزرگترین ریسک کنندههای جهان هستند. در نتیجه آنها دانش آموز مدرسهی ریسک هستند. رفتن به مدرسههای معمولی هیچ ضمانتی برای موفقیت به آنها نمیدهد در نتیجه کار آفرینها ممکن است راههای غیر متعارفی را برای تحصیل کردن انتخاب نمایند. مثلا پادکستها ، کتابهای صوتی، کتابهای دیجیتالی، کلاسهای آنلاین که درسهایی در رابطه با تجارت، مارکتینگ، مدیریت و غیره دارند. این یعنی از نظر یک کار آفرین، راههای زیادی برای آموختن هست که کاربردیتر هم هستند، نه اینکه بچسبند به روشهای آموزشی سنتی.
۵ – کارآفرینها میدانند که موفقیت چیزی بیشتر از گرفتن نمرات بالاست
بعنوان یک کارآفرین مرتبا به شما یادآوری میشود که موفقیت به میزان پولی که کسب و کار شما بدست میآورد نیست. همین مسئله را میتوان در مورد نمرات درسی مثال زد. برخی از محصلین، بیش از حد به گرفتن نمرات بالا تاکید میورزند. به جای اینکه تاکید خود را روی بدست آوردن اطلاعات دراز مدت، کسب تجربه، برقراری ارتباط با همکلاسیها برای ایجاد تجربههای جدید و قوی تر کردن روزمهی خود نمایند، فقط میخواهند نمره A بگیرند.
اما بر عکس افراد عادی، افراد کارآفرینها نمرات درسی را جدی نمیگیرند. بیشتر به چشم یک بازی به آنها مینگرند. آنها میدانند خیلی از دانش آموزان برای کسب نمرهی بهتر، حتی تقلب هم میکنند در صورتیکه تنها چیزی که از این تقلب گیرشان می آید فقط یک کاغذ است به نام کارنامه. اما کارآفرینها ترجیح میدهند کاری را انجام دهند که در دراز مدت به نفعشان باشد. کارآفرین برای رسیدن به موفقیت، بر روی راههای دیگر تمرکز میکنند. مثل ساختن اولین وبسایت خودشان یا ساختن ارتباطات ارزشمند.
البته هیچ درست و غلطی به طور کلی وجود ندارد و اگر شما همچنان ترجیح میدهید از روشهای قدیمی به تحصیل خود ادامه دهید این کار را انجام دهید. قرار نیست روشهای تدریس مورد قضاوت قرار بگیرند بلکه قصد این مقاله این بود بگوید که چرا بسیاری از کارآفرینهای بزرگ، علاقه ای به تحصیلات دانشگاهی ندارند چرا که آنها مشتاق هستند استقلال بیشتری داشته باشند، و البته کارنامه کاری آنها نمایانگر واقعیت است.
ترجمه اختصاصی مجله قرمز از مقاله Matthew Toren
منبع : entrepreneur