خلاقیت  به معنای داشتن سبک خاصی از زندگی، یا داشتن ظاهری خاص و مثلا هنری نیست.  نیازی نیست شخصیت تازه ای پیدا کنید یا در هنر خاصی مهارت داشته باشید تا فرد خلاقی محسوب شوید، چراکه خلاقیت به طور ذاتی در همه ی ما وجود دارد.  از یک داندانپزشک  گرفته که لبخندی زیبا را روی لب طراحی می کند، تا شخصی که مبلمان خانه اش را طوری می چیند که زیبایی بیشتری به خانه ببخشد، همه ی این افراد،خلاق هستند.

به بیانی ساده، خلاقیت یعنی آن چیزی که شما خلق کرده‌اید.

در نتیجه تمام آن چیزی که نیاز است تا خلاقیت داشته باشید، این است که  یک چیزی را خلق کنید.

چگونه خلاقیت اشته باشیم؟

خلاقیت می تواند خلق یک اثر هنری باشد، یا خلق یک اثر سرگرم کننده. خلاقیت می تواند خلق چیزی باشد که زندگی را آسان تر سازد، یا تولید چیزی که زندگی را بهتر و جالب تر سازد. خلاقیت میتواند خلق راهکارها و ایده های جدید برای انجام کارهای مختلف باشد.

برای اینکه بخش خلاق وجود شما بیدار گردد، کافی ست در نوع نگرش و دیدگاه خود کمی تفییر ایجاد نمایید. مثلا :

  • به جای فکر کردن، احساس کنید

اگر بیش از حد، ذهن خودتان را درگیر فکر کردن نمایید، گرفتار ” اما و اگر”  های زیادی می‌گردید.  هرچند فکر کردن برای پیدا کردن یک ایده ی جدید لازم است، اما  علاوه بر فکر کردن، گوش دادن به ندای درونتان هم لازم است.

حقیقت این است که انسان، بیشتر به چیزهای احساسی واکنش نشان می دهد تا به چیزهای منطقی.  اگر در هنگام خلق یک اثر،  به ندای درونتان هم گوش دهید، احتمالا محصول نهایی شما بهتر از آن چیزی خواهد شد که تصورش را می‌کردید.

یک مکتب فکری هست که می گوید : پس از ایجاد مقدمات یک کار، بهتر هست مدتی دست بکشید تا ضمیر ناخودآگاه شما بتواند روی آن تمرکز کند. در نتیجه هنگامیکه دوباره  سراغ آن کار میروید، ایده های بهتری به ذهنتان می‌رسد و قادر خواهید بود به آسانی، آن را تمام کنید.

نویسنده ی معروفی به نام  جیمز استفان می گوید : “ آن چیزی را که قلب، امروز می فهمد، مغز فردا خواهد فهمید.”

  • داستان سرایی کنید

یکی از توانایی های منحصر به فرد انسان، توانایی او در داستان سرایی ست. یک داستانی که خوب گفته شده،  باعث برون ریزی احساسی در ما می گردد. احساساتی از جمله خشم، ترس، خنده، عشق، غرور.

داستان سرایی، علاوه بر سرگرمی، مزایای دیگری هم دارد. ما در قصه هاست که یاد می گیریم چگونه با دیگران همدل شویم، چگونه خود را با جامعه وفق دهیم و خیلی موارد دیگر که باعث پیشرفت ما می‌شود.

وقتی در هر حرفه ای در دنیا داستان سرایی انجام شود، جایگاه  آن حرفته بالاتر می رود.  یک داستان سرایی خوب، پیشرفت سریع تری در آن فیلد کاری  ایجاد می‌نماید. مثلا یک فرد سیاستمدار از طریق کارها و سیاست هایی که اتخاذ می کند به جایگاه بالاتر نمی رسد بلکه از طریق داستان سرایی هایی که در سخنانش دارد، وارد قلب شنوده هایش می‌شود.

یک مثال دیگر می تواند معمارهایی باشند که بلندترین ساختمان جهان را ساخته اند. آنها این ساختمانها را نه به عنوان یک کار مهندسی، بلکه بعنوان یک اثر هنری ساخته اند. آنها با ساخت این اثر در واقع یک داستان تاریخی را با آجر و فلز و سیمان، بیان کرده اند.

  • بدبین نباشید

ممکن است گاهی بدبینی، شما را ازساده لوحی نجات دهد.  اما بدبینی برای خلاقیت خوب نیست.  یک نقطه را در نظر بگیرد و فرض کنید ایده ی جدید شما این نقطه است که باید رشد کند و یک شکلی به خود بگیرد.  وقتی این ایده به ذهن شما بیاید و آنرا را رشد بدهید، یعنی که  شما در حال نوآوری هستید.  پس در طول این پروسه، بدبین نباشید و به محدودیت ها فکر نکنید.  سعی کنید بالن خلاقیت خود را سوراخ سوراخ نکنید که بتواند پرواز کند.

بدبینی را به انسانی تشبیه کرده‌اند که وقتی در حال بوئیدن یک گل زیباست،  ناگهان به یاد تابوت مرگش بیفتد.

بله واضح است که در طول یک پروسه ی خلاقانه، ممکن است بعضی از ایده های شما کار کند و برخی دیگر نه.  اما شما این مسئله را بعنوان یک امر ساختاری در نظر بگیرید و شروع به قضاوت در مورد ایده های خود نکنید. چه بسا ایده‌هایی که به نظر کار نمی‌کنند، در نهایت به شکل گیری ایده ی نهایی شما منجر شوند.

  • دنیا را رصد کنید و چند بُعدی باشید

ما اغلب درگیر دنیای اطراف خود می شویم و به سایر جنبه های زندگی توجه نمی‌کنیم. دفعه ی بعد وقتی در گالری هنری هستید یا یک چیز خلاقانه را مشاهده مینمایید، با دقت بیشتری به آن بنگرید. یک قدم جلو بروید و به طور هدفمند به آن پدیده نگاه کنید. مثلا اگر یک دانشمند هستید و وارد یک معبد مقدس شده اید، آدمهایی را که به یک امر نادیدنی احترام می گذارند،مورد کندوکاو  قرار دهید.  یا مثلا یک اگر اقصاددان هستید، در حالیکه به یک سمفونی گوش می دهید،بخش موسیقیایی ریاضیات را نیز بشنوید.

چیزهایی که خارج از محدوده ی آشنایی های شما هستند را کشف کنید و شروع کنید به درک عمیق این چیزهای ناآشنا و در نتیجه به سمت چند بعدی شدن گام بردارید.

خلاقیت یعنی چند بعدی بودن

  • خیال بافی و تفکر

آیا در طول روز مدتی زمانی را برای خیال بافی اختصاص میدهید؟ هر یک از ما  به نوعی تربیت شده ایم که یکسری نگرشهای مشخصی را داشته باشیم. این نگرش ها و اصول تربیتی، علت شاد بودن ما را توضیح می‌دهند و اگر اصول شما فاقد این پاسخ هاست، بایستی خودتان آنرا ایجاد نمایید. و ایجاد این اصول یک پروسه ی خلاقانه است که از درون شما متولد می شود.

  • مهارت های قبلی خود را مجددا به کار گیرید

ممکن است شما در یک زندگی روزمره گرفتار شوید و فرصت خلاق بودن را برای هفته ها، ماهها یا سالها و دهه ها، از دست بدهید و برای خلاقیت ِ دوباره، تردید داشته باشید و فکر کنید آن مهارت های قبلی به دردنخور هستند.  اما اجازه ندهید چنین نگرشی مانع از بروز خلاقیت شما شود. اینکه می گویند کار نیکو کردن از پر کردن است، کاملا درست است.

مهارت های قبلی خود را مجددا به کار گیرید، ادامه دهید و چیزهای جدیدتری در آن رابطه یاد بگیرید.

  • از دستهای خود استفاده کنید

در دنیای مدرن امروزی، دستهای ما زیاد به کار گرفته نمی شوند. ماشین ظرفشویی داریم که بشقابها را می شوید، برخی  نیز حتی مچ دستشان را برای مسواک برقی زدن تکان نمی دهند. اینها مانع خلاقیت می‌شوند.

آیا تا به حال چیزی در مورد حافظه ی بدن شنیده اید؟ این همان اتفاقی ست که  برای مغز رخ می دهد وقتی که در حال رانندگی هستید و  دارید به جای فکر کردن در مورد رانندگی، از حافظه ی بدنتان استفاده می کنید.

استفاده از دستها باعث می‌شود مغز شما به کار افتد. مثلا استفاده از قلم و نوشتن، باعث می شود مغز وادار به فکر کردن برای انتخاب واژه ها شود و به خلاقیت شما منجر می‌شود.

  • کار تیمی

همراه شدن با دیگران برای خلق یک پدیده، باعث افزایش خلاقیت شما می‌گردد. اشتراک گذاری ایده ها و راهکاری دیگران با شما باعث می شود کارها را به روشهایی انجام دهید که قبلا انجام نمی دادید.  در کارهای تیمی هر شخصی می تواند جرقه ی یک ایده ی جدید را در ذهن دیگران بزند. شما می تواند دانش و آگاهی دیگران را با دانش خودتان میکس کرده و یک رویداد جدید را خلق نماید.

  • مثبت باقی بمانید

به ضمیر شخصی تان اجازه ندهید شما را تحت تاثیر قرار دهد. درک شما از خودتان به دو روش می تواند مانع خلاقیت شما شود. اول اینکه ضمیر شخصی تان به شما بگوید به حد کافی خوب نیستید که این باعث می شود خلاقیت شما سرکوب شود. دوم اینکه ضمیر شخصی تان اغراق کند و بگوید شما بهترین هستید که این هم باعث می شود دیگر تلاش نکنید برای خوب بودن. راه درست این است که مثبت باقی بمانید و اجازه ندهید این افکار، شما را کنترل کنند.

  • سادگی را حفظ کنید

پیچیدگی بیش از حد، ماهیت ایده های شما را از بین می‌برد. فرض کنید یک گلفروش، میخواهد یک دسته گل رُز بپیچد، اما به جای دسته گل ساده و زیبا،  از ۱۲ نوع رنگ مختلف گل رز استفاده کند، این کار باعث زننده شدن این دسته گل می شود تا زیبا شدن آن!

 این ده مورد نه تنها باعث خلاقیت شما می شوند، بلکه باعث می گردند شور ونشاط در زندگیتان طنین انداز شود.گسترش این تجربه ها باعث می شود به طور هنرمندانه، زندگی بهتری را در آغوش بگیرید.

منبع:  theartis