مکبث از مشهورترین نمایشنامههای نوشتهشده توسط ویلیام شکسپیر است. شکسپیر که نمایشنامهای چیرهدست و محبوب بود آثار معروف و مشهور زیادی مثل شاه لیر، اتللو، ریچارد سوم، ژولیوس سزار، هملت، تاجر ونیزی، رومئو و ژولیت، رام کردن زن وحشی، هیاهوی بسیار برای هیچ، هنری هشتم و… دارد. یک از تراژیک و تلخترین نمایشنامههای خلقشده توسط شکسپیر نمایشنامه مکبث است. نمایشنامهای که از کوتاه ترین، ستایششدهترین نمایشنامههای نوشتهشده توسط شکسپیر و همچنین همچون شاه لیر، هملت ازجمله آثاری است که اقتباسهای فراوانی چه بهصورت کاملاً وفادارانه و چه بهصورت آزاد از این نمایشنامه محبوب به دنیای هنر تقدیم شده است چه در دنیای تئاتر و چه بر پرده سینما. بهجز اقتباسهای دیگر از این نمایشنامه در سال ۲۰۱۵ جاستین کرزل به همراه گروه سازندگان خود ازجمله بازیگرانی خوب و حرفهای تصمیم به ساخت اقتباسی قابلقبول از این نمایشنامه گرفت. در این مقاله به معرفی و بررسی این اقتباس سینمایی میپردازیم.
مکبث و چالش به تصویر کشیدن اقتباسی موفق
داستان این فیلم در مورد جنگجوی شریف و شجاعی به نام مکبث است که وقتی پس از غلبه بر دشمن توسط پادشاه دانکن بخشنده موردعنایت قرارگرفته و مقامی درخور به او داده میشود، به اغوای همسرش، دانکن را برای رسیدن به آمال شیطانی میکشد ولی این خود شروع بر زندگی کابوس وار او و همسرش بعد از رسیدن به تاجوتخت اسکاتلند است. با در نظر گرفتن رویکرد بسیار نوآورانه جاستین کرزل برای آوردن متن شکسپیر به صفحهنمایش این کار یک گزاره استادانه است و زمان روایت فیلم به منبع اصلی وفادار است . در مقابل بهعنوان یک مثال برای این سری اقتباسها مانند “هملت” (مایکل آلمریدها-۲۰۰۰) که در وقایعش در شهر نیویورک معاصر میگذشت، یا برگردانی قابلتحسین برانگیز مانند طوفان (جولیا تیمور-۲۰۰۰) وجود دارد که این قاعده را رعایت نکردند. این شاعر و نوشتههایش یک چالش غیرقابلانکار برای فیلمسازان است، بهخصوص کسانی که میخواهند امضای خود را بر پای شعرها و نمایشنامههای شکسپیر که سابقهای به قدمت چند قرن دارد بگذارند. جاستین کرزل، کارگردان استرالیایی، این فیلم را با چند اصلاح روایتی و خشونت زیادی همراه میکند. فیلم او نهتنها به طرز وحشتناکی پرزرقوبرق است که همچنین دارای نگاهی همراه بارنگ سرخ آتشین است که گویی “مکبث” را در مریخ نشان میدهد، حتی به این دلیل که این فیلم حاوی تصاویری است که بسیار گرافیکی هستند، ممکن است شمارا به دور روایت نگاهدارند. گرچه کرزل عناصر فوقالعاده “بازی اسکاتلندی” را بهعنوان خرافات شناختهشده است را در روایت نگهداشته است، اما کرزل همچنین در روایت سعی میکند که به فیلم بافت و بیواسطگی دهد.
نقاط قوت فیلم مکبث
این فیلم اکشن زیبایی همراه با حرکات اسلوموشن خیره کننده دارد. در اکشن خونین فیلم قطرات گل و قطرههای خون در سراسر مه، آسمان خاکستری و سرزمینهای کوهستانی درحرکتی فوقالعاده آهسته پرواز میکنند. نگاهی موجود در روایت فیلم بسیار غمانگیز است، شما احساس میکنید که انگار میتوانید از قالب تماشاچی بودن خارج شوید و حتی آن محیط را لمس کنید، حتی بهمانند شخصیتها که بهطور فزایندهای در روایت رنج میبرند. این “مکبث” همچنین شمارا با جذابیت جذاب دوستاره خود یعنی مایکل فاسبندر و ماریون کوتیار جذب میکند. فاسبندر کار خود را از بازیهای پیچیده و عذابآور در فیلمهایی از “گرسنگی” تا “شرم”، “۱۲ سال بردگی” و ” بیگانه: پیمان ” و در همین اواخر در اساسین کرید جاستین کرزل انجام داده است. قتل و جنون (ناشی از عذاب وجدان) عناصر اصلی روایت مکبث هستند. بااینحال، فاسبندر در نقش مکبث به نظر میرسد خیلی خوب خطری که در زیر پایش قرار دارد را به تصویر کشیده و شخصیت مکبث را مبهم نشان میدهد درعینحال، بازی کوتیار دارای کیفیت دیگری است که موجب به چالش کشیدن فاسبندر میشود تنشی آرام در چشمان بزرگ او و استبدادی که باعث میشود او به نظر غیرقابلپیشبینی برسد، حتی اگر همه ما از نقشه گمراهانه ای که لیدی مکبث در پستویش دارد، آگاهی داشته باشیم. درصورتیکه اقتباسهای قبلی این نمایشنامه توسط رومن پولانسکی یا اورسن ولز تماشا کردهاید: در قرن یازدهم در اسکاتلند، جنگجوی بزرگ به نام مکبث، پیشگویی را از سه جادوگر میشنود که روزی پادشاه خواهد شد. (نسخه کرزل درواقع به ما چهار جادوگر برای سرگرمی میدهد). زن مضطرب و راندهشدهاش، او را تشویق میکند تا شتابان با کشتن پادشاه دانکن (با بازی دیوید تیولیس) تاجوتخت را برای خود تسخیر کند. اما هیچکدام از این موارد به همان سادگی نیست که او به آن امیدوار است. البته این بسیار ساده است و البته “مکبث” کرزل که فیلمنامه آن توسط جاکوب کاسکوف، مایکل لسلی و تاد لوئوسو اقتباسشده و در کمتر از دو ساعت اجرا میشود، کمی کوتاه به نظر میرسد. اگر قبلاً با تراژدی شکسپیر آشنا نیستید، این اقتباس به دنبال این نیست تا زمینه را فراهم کند یا توضیح دهد که چرا شخصیتهای خاصی مهم هستند؛ اما در یک تقابل جذاب، درحالیکه مقیاس نبرد و مناظر عظیم و هیجانانگیز است، برخی از لحظات و عبارات معروف مشهور در فضای مأنوس به طرزی کمنظیر ارائه میشوند.
لیدی مکبث، که به خاطر سردرگمی حاصل از عذاب وجدان در کشتن دانکن بهصورت فردی نفرینشده درآمده است ، به طرز شگفتانگیزی در سکوت مقدس یک کلیسای مخروبه سخن میگوید. این سکانس نفسگیر است و بعداً، مکبث به نظر میرسد که به صورتی مکاشفه وار مونولوگخود را در حالت ایدئ ال در مورد “آوا و خشم” بیان میکند. او در حال حاضر تنها پوستهای از خود سابقش است و فاسبندر با جاهطلبی ناامیدی شخصیت خود را در این فیلم قدرتمندانه به تصویر میکشد. همچنین شان هریس در نقش مک داف، دیوید تیولیس در نقش دانکن ، بهویژه پدی کانسیداین در نقش بانکو، دوست صمیمی مکبث، که دوستی آنها به پایان ناخوشایند انجامید، بهخوبی بازی کرد. آنچه انجام میشود ، گریزی از آن نیست و انجام میشود، همانطور که لیدی مکبث بهطور ناخواسته تلاش میکند تا شوهرش را دراینباره اطمینان دهد. اما مردهها مجبور نیستند این امر را دوست داشته باشند.
منبع مقاله : rogerebert.com
این مقاله بهطور اختصاصی توسط مجله قرمز ترجمهشده است. اگر مقاله فوق موردپسند شما واقع شد، از دیگر مقالات ما دیدن فرمایید.