در این مطلب، به بررسی فیلم interstellar (بین ستارگان) میپردازیم و وقایعی که در این فیلم به نمایش در آمد را از نظر صحت علمی مورد بحث قرار میدهیم. با ما همراه باشید تا درباره فیلم interstellar که در سال ۲۰۱۴ آمادهی نمایش شد، بیشتر بدانید. همچنین چنانچه این فیلم را ندیدهاید، پیشنهاد میکنیم حتماً آن را در برنامهی خود قرار دهید.
فیلم interstellar، یک فیلم هیجان انگیز در مورد فضاست که طی آن، بازیگر نقش اول فیلم (Mathew McConaughey) به درون یک کرمچاله (worm hole) میرود و با یک دنیای فراتر از ۳ بُعد آشنا میشود و برای نجات جان انسانهای روی کرهی زمین، تلاش میکند.
کارگردان این فیلم – آقای کریستوفر نولان (Christopher Nolan) – تمایل داشته که اتفاقاتی که در فیلم رخ میدهند، تا حد امکان واقعی باشند و برای تحقق این هدف، از یکی از برجستهترین پروفسورهای فیزیک نجومی (Kip Thorne) در این راه مشورت گرفت. البته باید ذکر کرد که تمام جزئیاتی که در فیلم نشان داده میشود، واقعی و بر اساس قواعد مشخص نمیباشد؛ بر اساس گفتهی این پروفسور فیزیک نجومی، برخی از مواردی که در فیلم نشان داده میشود بر اساس حقایق علمی و ثابت شده هستند و برخی از آنها یک حدس و گمانهایی هستند و تاکنون اثبات یا رد نشدهاند.
در زیر، به بعضی از مواردی که در فیلم مشاهده شده، و بیان درستی یا نادرستی آنها از نظر علمی میپردازیم.
بررسی واقعی بودن یا نبودن شماری از اتفاقات فیلم Interstellar
– گذر زمان و تغییرات آن در فضا
یکی از موارد اصلی که در فیلم interstellar به کرّات اشاره میشود این است که بسته به اینکه در کدام ناحیه از فضا قرار گرفته اید، گذر زمان میتواند زودتر از حد معمول روی کرهی زمین و یا دیرتر از آن باشد. آیا این موضوع واقیعیت دارد؟ بله. در سال ۱۹۱۲ انشتین به این موضوع پی برد. او به رابطهی بین زمان و جاذبه پی برد. سیارهی زمین، در مقایسه با بسیاری از اجرام آسمانی، وزن بسیار ناچیزی دارد و در نتیجه، تغییرات زمانی آن اندک است. اجرامی که جرم بسیار زیادی دارند، تاثیر بسیار بیشتری بر روی زمان دارند. بعضی از ستارگان به قدری متراکم هستند که گذر زمان را چند ساعت آهستهتر میکنند. در سطح یک سیاه چاله، گذر زمان بسیار سریع میباشد.
آنچه که بسیار خارق العادهتر است، این است که فضا در حال خم شدن به سمت یک بُعد متفاوت، که جزء جهان نیست، میباشد که اخترفیزیکدانها آن را توده (the bulk) مینامند. سیارهی میلر که در فیلم نشان داده شد، به یک سیاهچالهی عظیم به نام Gargantua بسیار نزدیک بود. تخمین زده شده است که این سیاهچاله جرمی ۱۰۰ میلیون بار بیشتر از خورشید داشته باشد.
نکتهی جالب در مورد این سیارهی بسیار نزدیک به سیاهچالهی ذکر شده، این است که فردی که یک ساعت درون آن باشد، به اندازهی ۷ سال گذر زمان برای فردی که در خارج از کشش و نیروی آن سیاهچاله است، برای وی طول میکشد. این موضوعی است که در فیلم نیز شاهد آن بودیم.
– گریز از نیروی کشش سیاهچاله
با توجه به فیلم interstellar افرادی که درون فضاپیما بودند، در هنگام ورود به سیارهی میلر، دچار سردرد شدند چرا که این سیاره، تحت کنترل و نیروی وارده از سمت سیاهچالهی Gargantua بود. برای اجتناب از وارد شدن به سمت این سیاهچاله، باید فضاپیما با سرعت بسیار زیاد و با حداکثر توان موتورها حرکت میکرد تا از جاذبهی این سیاهچاله دور شود. ولی بعد از آن، برای فرود به یک سیاره باید سرعت خود را کم کند؛ در واقعیت، این تغیر ناگهانی در مومنتوم، میتواند منجر به از هم پاشیده شدن وسیلهی نقلیه یا همان فضاپیما شود. بنابراین، موضوعی که در این باره در فیلم نشان داده شد، کاملاً صحیح نمیباشد.
– تصویر سیاهچالهی Gargantua
در فیلم، این سیاهچاله مانند یک دایرهی سیاه به تصویر کشیده شده است که توسط ستارهها و کهکشانهای در حال چرخش، احاطه شده و تقریباً شباهت با چشم انسان دارد. این موضوع درست است و واقعیت دارد. فیزیکدانی که در تهیهی فیلم همکاری میکرد، با استفاده از تصاویر و شبیهسازیهای کامپیوتری که انجام شد، موضوعی را برای اولین بار متوجه شد. این که سیاهچالهها، یک سمت تقریباً مقعر و یک سمت محدب دارند و آن را در یک مقاله به چاپ رساند. همچنین سیاهچالهای که در فیلم نشان داده شد، احتمالاً تنها سیاهچالهای است که شباهت به انسان دارد.
– جملهی: اساس وجود حیات در یک سیاره، بر تصادف اجرام است
در فیلم interstellar دکتر برند جملهای را بیان میکند که مفهوم آن این است که اساس وجود حیات و زندگی در یک سیاره، تصادف اجرام سماوی میباشد.
در سیارهی میلر، برند بیان میکند که این سیاره تاکنون مکان زندگی نبوده است؛ چرا که سیارات و ستارههای دنبالهدار، به خاطر نیروی کششی که از سمت سیاهچالهی Gargantua به آنها وارد میشد، هرگز به این سیاره برخورد نکردند و روی آن فرود نیامدند. البته این باور وجود دارد که ستارههای دنبالهدار، عاملان اولیهی ایجاد حیات بر روی کرهی زمین و شاید سیارات قابل سکونت دیگر، بودهاند؛ چرا که آنها دارای آمینواسید و آب میباشند.
اما، تقریباً تمام اجرام آسمانی دارای یک مومنتوم زاویهای زیاد هستند و نیروی گریز از مرکزی را ایجاد میکنند که آنها را در مقابل صدمات حفظ مینماید. بنابراین سیارهی میلر در فیلم نیز مانند دیگر سیارهها، توسط ستارههای دنبالهدار و سیارکها، بمباران شده است.
– زمین در حال نابود شدن است
این موضوع، در فیلم نشان داده شد که سیارهی زمین در حال از بین رفتن بوده و انسانها باید تا قبل از اینکه همهی موادغذاییشان تمام شود، آن را ترک کنند و به یک مکان دیگر برای زندگی کوچ نمایند. طبق فیلم، ذرت، تنها مادهی غذایی است که در مقابل بادهای تندی که میوزد، تحمل داشته و تاکنون منشا غذای ساکنان زمین بوده است.
این درست است که امروزه بیشتر مردم غذای خود را خودشان نمیکارند و از یک سیستم تولید و توزیع جهانی بهرهمند میشوند و این تقریباً میتواند درست باشد که مواد غذایی، تا یک حدی کم شوند. اما در فیلم، اشاره نشده است که حتی در صورت تمام شدن اندوختهی گیاهی و عدم امکان کاشت محصولات غذایی گیاهی، انسانها میتوانند از گوشت حیوانات و ماهی استفاده نمایند.
طوفانهای سهمگین نیز معمولاً به یک گروه از گیاهان آسیب میزنند نه اینکه یک گونهی خاص را مورد هدف قرار دهند. آن دسته از طوفانهایی که میتانند به یک گونهی گیاهی خاص آسیب بزنند، معمولاً آنقدرها سهمگین و خطرناک نیستند.
بنابراین چیزی که در این مورد در فیلم interstellar شاهد آن بودیم، غیر ممکن نیست؛ ولی غیر محتمل است. به این معنا که احتمال رخ دادن آن بسیار کم است.
– کرمچالهها (Wormholes)
در فیلم، افراد حاضر در فضاپیما، توانستند فاصلهی بسیار زیاد بین کهکشانها را به رفتن درون یک کرمچاله، بپیمایند.
عبارت کرمچاله، نخستین بار توسط فیزیکدان نجومی – جان ویلر (John Wheeler) – ساخته شد که بر طبق سوراخهایی که روی یک سیب بر اثر نفوذ کرم ایجاد میشود، این نامگذاری را انجام داد. در صورتی که یک مورچه بخواهد به آن سوی سیب برود، میتواند با رفتن از درون این سوراخ، مسافت کمتری را نسبت به دور زدن پیرامون سیب، بپیماید. حال تصور کنید که جهان یک صفحهی صاف و تخت است که شما قصد دارید بین دو نقطه از این صفحهی کاغذ، سفر کنید و باید مسافت مستقیمی را بین این دو نقطه بپیمایید. اگر صفحهی کاغذ را خم کنید به طوری که دو نقطهی مورد نظر بر روی هم بیفتند، و سپس سوراخی را که از هر دو نقطه بگذرد ایجاد کنید، شما میتوانید فاصلهی بین آن دو نقطه را در زمان کمتری بپیمایید.
در حقیقت، کرمچاله جایی است که فضا و زمان خم میشوند به طوری که مکانها به هم نزدیکتر شده و میشود سریعتر آنها را پیمود. بنابراین، از نظر تئوریکی، این موضوع حقیقت دارد؛ اما هنوز کسی نمیداند که چهطور یک شخص میتواند به درون آنها رفته و سفر کند و اینکه این کرمچالهها چهگونه در فضا قرار گرفتهاند. در فیلم، کوپر حدس میزند که کرمچالهای که نزدیک سیارهی زحل دیده میشود، توسط یک موجودات دیگری در آنجا قرار داده شده است. اما این موضوع تا حد زیادی غیر محتمل به نظر میرسد.
پروفسوری که در فیلم interstellar به کارگردان و عوامل مشورت میدهد، بیان میکند که شک دارد که قوانین فیزیکی بتوانند امکان سفر درون یک کرمچاله را بیان کنند و اینکه آنها به طور طبیعی در فضا ایجاد شدهاند، کمی شک برانگیز است. در فیلم نیز وجود کرمچالهها به افراد ناشناس دیگری نسبت داده شده است.
– امکان زندگی در توده (the bulk)
در فیلم، گفته میشود که افراد ناشناس، درون این توده زندگی میکنند. همچنین دکتر برند به کوپر میگوید که هر جایی که آنها زندگی میکنند، به نظر میرسد که به دنبال یافتن ما هستند. این کرمچاله به ما اجازه میدهد تا به ستارههای دیگری سفر کنیم. به عقیدهی نولان، آن افراد ناشناس، از نوع بشر هستند که یادگرفتهاند در یک فضای ۵ بُعدی زندگی کنند و میتوانند به بُعد فضا و زمان دسترسی داشته باشند.
این موضوعی که بیان شد، علمی نیست و نادرست است. هیچ بشری نمیتواند در این توده زندگی نماید.
– افتادن درون یک سیاهچاله و بیرون آمدن از آن
قسمتی از این موضوع درست و قسمتی از آن نادرست است. وقتی که در فیلم interstellar کوپر به درون سیاهچالهی Gargantura سقوط میکند تا برند بتواند از آن مهلکه بگریزد، به نظر غیر محتمل میآید که کوپر بتواند جان سالم به در ببرد. اما این موضوع اتفاق میافتد. قبلاً دانشمندان فکر میکردند که سیاهچالهها هر آنچه که درون آنها سقوط میکند را نابود میکنند. اما اکنون آنها میاندیشند که برخی از این سیاهچالهها ممکن است برخورد ملایمتری داشته باشند. طبق فیلم، هنگامی که کوپر درون سیاهچاله سقوط میکند، وارد یک فضای چهار بُعدی میشود که در فیلم بیان میشود که توسط آن افراد ناشناس ایجاد شده است. در آنجا کوپر میتواند به گذشته سفر نماید. البته باید گفت تغییر دادن گذشته غیرممکن است.
ترجمه ی اختصاصی مجله قرمز / با اندک تصرف و تلخیص
بر اساس مطلبی منتشر شده توسط Sarah Knapton در نوامبر سال ۲۰۱۵ از منبع : telegraph.co.uk
- خوشحال میشویم نظرات و پیشنهادات خود را در قسمت زیر با ما در میان گذارید و به بهبود مطالب در آینده کمک نمایید.
این فلم عالیه…
کریستوفرنولان کارگردان خوبیه و در بین ستاره ای تونسته فیلمی قابل اعتنا و جذاب بسازه به خصوص وجه ثبت فیلم بازی درخشان متیو مک کوناهی و در کنارش موسیقی دلچسب هانس زیمره.
برای پاسخ به عنوان مقاله باید نگاهی به تعریف زیر ژانر ادبی ساینس فیکشن یا ادبیات علمی -تخیلی داشته باشیم.ادبیات علمی تخیلی و فانتزی هردو شاخه هایی از ادبیات گمانه زن هستند با این تفاوت که ادبیات( یا سینمای علمی -تخیلی) تخیل قانون مدار تر و مهار شده تری نسبت به فانتزی داره ولی در فانتزی تخیل و عنصر خیال رها شده تره.
ولی نباید از ادبیات یا سینمای علمی -تخیلی انتظار توجیه های کاملا علمی داشت که در این صورت دیگه اسم این ژانر افسانه علمی نمی بود و تبدیل به مستند علمی میشد. سینمای علمی -تخیلی هم مسائل عمده ای رو برای مطرح کردن داره: استفاده از خواب های عمیق (مثل مجموعه فیلم بیگانه و پرومتئوس یا پاندروم)، عبور از بعد چهارم (بین ستاره ای) یا سفر با سرعت نور( مثل اپرای فضایی جنگ های ستاره ای). این مسائل و تاکید بر اونا تفکر انسان رو به کار می ندازه ولی عملا ما انسان ها حداقل در زمان حال توانایی رسیدن به این پیش فرض های فیلم های تخیلی رو نداریم یعنی در سفرهای فضایی نمی تونیم از سرعت نور استفاده کنیم چون باعث تجزیه مواد به حد اتم میشه و همچنین انسان فعلا بخاطر محدود بودن ماهیت خلقتش نمیتونه از بعد چهارم یعنی زمان عبور کنه
دمت گرم اطلاعاتت خوبه …من به این دنیایی که هستیم اعتقاد ندارم اما صبح که میشه میام بیرون مجبورم یا مجبوریم مثه همه …نمیدونم چجوری مطلبو برسونم اما قبول ندارم احساس میکنم اینجا فقط یه گذر زمان لحظه ای هستش که اومدیم توش…
خیلی فیلم جذابیه مخصوصا از دید علمی
بله, عالیه. کریستوفر نولان کارگردان خیلی عالی ای هستش. فیلماش حرف ندارن.